کد خبر 209974
۳۰ تیر ۱۴۰۲ - ۰۱:۳۰

حیات گزارش می‌دهد؛

قیام ۳۰ تیر؛ استقامت ملی در برابر استبداد پهلوی

قیام ۳۰ تیر؛ استقامت ملی در برابر استبداد پهلوی

دکتر مصدق در تیرماه ۱۳۳۱ برای مقابله با مخالفان داخلی که در راس آن دربار قرار داشت از شاه خواست تا وزارت جنگ را دراختیار او قرار دهد چون شاه نپذیرفت، استعفا داد که در پی آن اعتراضات گسترده ای در کشور شکل گرفت.

به گزارش خبرنگار سیاسی حیات؛ به مناسبت سالروز قیام ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ قصد داریم تا مروری بر وقایع آن روز داشته باشیم. یکی از روزهای سرنوشت ساز ایران که با مقاومت در برابر ظلم و استبداد ستمشاهی، قدرت اتحاد را نشان داد و دستگاه حکومتی با تسلیم در برابر خواست مردم، با مصدق کنار آمد.

تیر ماه سال ۱۳۳۱ یعنی یک سال قبل از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بود که اختلاف مصدق با محمدرضا شاه پهلوی بر سر موضوع صدارت وزارت جنگ شروع شد. داستان از این قرار بود که مجلس هفدهم در اردیبهشت ۱۳۳۱ شروع بکار کرد و مصدق طبق سنت پارلمانی معمول آن روز استعفا کرد تا دست مجلس در انتخاب دولت جدید باز باشد. لذا بدون مجلس سنا با ۵۲ رای از ۶۵ رای به نخست وزیری مصدق ابراز تمایل شد. در ۱۸ تیر نیز در مجلس سنا از ۳۶ سناتور ۱۴ نفر به مصدق ابراز رای مثبت دادند و فرمان نخست ‌وزیری مصدق روز ۱۹ تیر صادر و وی مامور تشکیل کابینه گردید.

چرا مصدق از سمت نخست وزیری استعفا داد؟

مصدق، در ۲۶ تیر ماه برای مشورت درباره ترکیب کابینه نزد شاه به دربار رفت. در این دیدار مصدق خواستار آن شد که خود عهده‌دار وزارت جنگ شود ، به‌ طور سنتی وزیر جنگ سهم شاه شمرده می‌شد و او در تعیین چند وزیر کلیدی دیگر نیز اعمال نفوذ می‌کرد؛ هرچند قانون اساسی چنین حقی به او نداده‌ بود. واکنش شاه این بود که در این صورت کاری ندارد و باید چمدانش را ببندد و از کشور برود. مصدق گفت اگر پیشنهادش پذیرفته نشود، استعفا می‌دهد، دربار به شدت مخالف این موضوع بود و محمدرضا پهلوی می‌دانست که اگر تسلط خود بر تشکیلات و نیروهای نظامی را از دست دهد، عملاْ به حاشیه خواهد رفت و دیگر نمی‌تواند نقش تاثیرگذاری در مناسبات قدرت داشته باشد بالطبع با عدم پذیرش این درخواست از سوی شاه، مصدق از سمت نخست وزیری استعفا داد.

با استعفای مصدق و پذیرش آن از سوی شاه، مجلس برای رای به نخست وزیر جدید وارد شور گردید و از ۴۲ نفر نماینده که بیش از نصف نمایندگان بودند، به احمد قوام ۴۰ رای اعتماد دادند، در حالی که این جلسه قانونی نبود؛ زیرا حد نصاب لازم را نداشت و نمایندگان نهضت ملی جلسه دیگری داشتند. 

دعوت آیت الله کاشانی از  مردم برای پیوستن به اعتراضات

کاشانی گفت که انگلیسی‌ها می‌خواهند بار دیگر با ابزار قوام بر مردم ایران حکومت کنند. بدنبال اولین اعلام آیت‌الله کاشانی، بازار تهران در روز ۲۶ تیر ۱۳۳۱ تعطیل شد. در بسیاری از نقاط کشور وضع متشنج شد. در آبادان و اصفهان تظاهرات وسیعی صورت گرفت. در برخی شهرها نیروهای نظامی‌ مستقر شدند. روز ۲۹ تیر وضع کشور متشنج شد. در آبادان و اصفهان تظاهرات وسیعی صورت گرفت، در برخی شهرها نیروهای نظامی‌ مستقر شدند، تظاهرات موضعی و پراکنده در کشور صورت گرفت. 

از روز بیست و هشتم تیر قوام برای اعاده امنیت در سراسر کشور درخواست اختیارات فوق‌العاده کرد و روز ۲۹ تیر از شاه خواست فرمان انحلال مجلسین را صادر کند. شاه نیز قول داد که در صورت وخامت اوضاع فرمان انحلال مجلس صادر خواهد شد و به وی دستور داد جهت برقراری نظم از نیروی انتظامی استفاده کند. البته برخی اسناد محرمانه آمریکا و انگلیس نشان می‌دهد که برنامه قوام برای احراز مقام نخست‌وزیری و بازگشت دوباره برای کسب قدرت سیاسی از دوران نخست‌وزیری رزم‌آرا آغاز شده بود.

آیت الله کاشانی کفن پوش شد

جبهه ملی در همین بیانیه، از تمامی هودارانش خواست تا در روز ۳۰ تیر دست از کار بکشند و در حمایت از محمد مصدق به خیابان بیایند. در چنین شرایطی بود که روز ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ خورشیدی اعتصاب سراسری هواداران مصدق شروع شد، البته راهپیمایی مخالفان به سوی میدان بهارستان، جایی که نمایندگان جبهه ملی در مجلس شورای ملی برای برکناری قوام، بیانیه صادر می‌کردند و به شاه نامه می‌نوشتند. در این روز که روز سرنوشت بود، تانک‌ها در شهر به گردش در آمدند و زد و خردها از شهر آغاز شد. آیت‌الله کاشانی کفن پوشید و با مردم در تظاهرات شرکت کرد. این تظاهرات در بهارستان به خون نشست و تلفات زیادی به مردم وارد شد. اعلامیه آیت‌الله کاشانی موجب شده بود، حتی برخی مامورین هم در مقابل مردم مقاومت نمی‌کردند. این درگیری‌ها ساعت‌ها ادامه یافت. در میانه روز، چهار تن از نمایندگان جبهه ملی به محل اقامت شاه رفتند و از او خواستند که قوام را برکنار کند و مصدق را برگرداند تا خونریزی به پایان برسد. شاه به آنها گفت به مجلس برگردند و در انتظار تصمیم او باشند. در ساعت پنج عصر، تلفن مجلس به صدا درآمد و حسین علا وزیر دربار خبر داد که قوام از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرده و شاه به ارتش دستور داده که به پادگان‌ها برگردند.

دربار که از ابتدا تمایلی به روی کارآمدن قوام نداشت و اکنون ائتلاف نزدیک نیروهای ملی با مذهبی را می‌دید و با امید اینکه اگر مصدق به قدرت برسد و سیاست‌های نفتی خود را پیگیری کند، قطعاً با مخالفت نیروهای خارجی مواجه خواهد شد، به نفع روی کارآمدن مصدق و حذف قوام پا پس کشید, بدین ترتیب مصدق دوباره نخست‌وزیر شد.

اما این بار او فرماندهی کل قوا را نیز به دست آورد. اختیارات ویژه نیز گرفت. از اینها مهم‌تر، دوره دوم نخست‌وزیری مصدق، زیر سایه سنگین کشته‌شدگان روز ۳۰ تیر کارش را آغاز کرد. مجلس شورای ملی، این روز را «قیام ملی» و کشته شدگان این روز را نیز «شهدای ملی» نامید.

شاه مجبور به تمکین از قانون اساسی شد

این واقعه شاید تنها نمونه‌ای باشد که در آن محمدرضا پهلوی مجبور به تمکین از قانون اساسی شد و از اختیاراتی که در دوران حکومت خود به شکل سنتی هر چند برخلاف قانون اساسی در دست داشت، به دلیل حضور مردم در صحنه و وحدت میان رهبران سیاسی چشم‌پوشی کرد.

پرونده قوام برای همیشه بسته شد

قیام سی تیر در نهایت به سقوط دولت قوام منجر شد و پرونده بازیگری قوام در عرصه سیاسی ایران این بار برای همیشه بسته شد بنابراین به مصدق سیاستمداری تبدیل شد که هودارانش برای قدرت سیاسی او، از جان خود مایه گذاشته بودند.

گزارش: صفورا طالب زاده

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha