به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی حیات، 8سال دفاع مقدس با همه فراز و نشیبی که داشت پر است از خاطرات و افرادی که روز و شبشان را با آن روزگار سپری کرده و چه بسا هنوز هم با آن خاطرات و پیامدهاش دست و پنجه نرم میکنند. یکی از این عملیاتها کربلای5 بود که به این واسطه با محمد احمدی بافنده رزمنده 8سال دفاع مقدس و یکی از افرادی که در این عملیات حضور داشت گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
احمدی بافنده با اشاره به اینکه امروز افرادی که راجع به جنگ آن دوره تحلیل میکنند معمولا بر اساس اخباری که میبینند و میشنوند به تحلیل می پردازند، گفت: در دوره جنگ عملیاتها معمولا براساس جریانهای سیاسی شکل گرفته و برنامهریزی میشد تا برای گرفتن یکسری امتیازات سیاسی در تاریخهای مناسب عملیات شکل بگیرد. در واقع در زمان عملیات کربلای 5 جنگ شرایطی پیدا کرده بود که در نقطه غالب قرار داشتیم؛ درواقع هم خاکمان را پس گرفته بودیم و هم قدرت چانهزنی داشتیم. ارتش روبروی ما نیز ارتش عراق نبود. گاهی اوقات در اذهان تلقی می شود که ارتش نیرومندی از عراق روبروی ما بود؛ اما در آن زمان ما با افرادی جنگیدیم که شاید لباس سرباز عراقی بر تن داشتند اما پیشتیبانی آنها توسط 50کشور دنیا صورت میگرفت.
این رزمنده 8سال دفاع مقدس افزود: مگر عراق توان تولید بمب شیمیایی داشت؟ در واقع این بمبها را کشورهایی که الان کشور را تحریم میکنند در اختیارشان قرار میداد. ما چون هیچوقت نتوانستیم با قدرت دیپلماسی حقوقمان را تامین کنیم، کسانی که در جنگ ها شرکت داشتند را پایین میآوریم؛ پس جنگها توسط رزمندهها صورت میگرفت؛ اما موضوع دستاوردها بیشتر جنبه سیاسی داشت.
وی با بیان اینکه در عملیات کربلای 4 که مقدمه عملیات کربلای 5 بود، خطوطی که در پدافند در اختیار داشتیم کسی سالم از آن برنمیگشت، گفت: خطوط پدافندی ما تا نزدیکی خط عراقیها بود و بچههایی که آنجا بودند میدانستند که باید یا شهید شوند یا جراحت شدید بردارند تا بتوانند برگردند.از طرفی باید به این نکته اشاره کنم که آن زمان منطقه بزرگی به نام فاو داشتیم که با عملیاتی پرمخاطره فتح شده بود و ما در منطقه عملیاتی خیبر و بدر که همان هورالعظیم است حضور داشتیم. اگر میتوانستیم بصره را در اختیار بگیریم، کار صدام تمام بود؛ چراکه عراق از شمال بصره تا الاماره که منطقه خیلی بزرگی از هور است و جز دو سه تا اتوبان ارتباط خشکی دیگری ندارد.
بافنده ادامه داد: عملیات فتح بصره یا همان عملیات کربلای 5خیلی عملیات حیاتی بود و علت آن جنگطلبی ما نبود؛ بلکه میخواستیم کاری کنیم که صدام با شکست جنگ را تمام کند. نکته ای که معمولا به آن توجه نمیشود، این است که وقتی قطعنامه را پذیرفتیم در آن شرایط صدام تقریبا وارد خاک ما شد.
وی درباره اینکه آیا خاطرهای شیرین از عملیات کربلای 5دارید، گفت: عملیاتها خاطرهشان شیرین نیست چون بهترینها را از دست میدهیم. کربلای 4 مقدمه فتح بصره بود و قصد داشتیم نزدیک خاک عراق رفته و در عملیات کربلای 5 ضربه نهایی را بزنیم؛ ولی منافقین مثل همیشه عملیات را لو دادند. در این عملیات عزیزان زیادی شهید شدند چراکه عملیاتی ایزایی و گمراه کننده نبود. و منافقین کمک زیادی به صداغم میکردند. در واقع از دست رفتن اطلاعات عملیات باعث شد که در عملیات به نتیجه مدنظر نرسیم.
رزمنده 8سال دفاع مقدس با اشاره به این نکته که تصویر ترسیم شده از جنگ نباید تصویری باشد که افراد تصور کنند ما عدهای انسان جنگافروز بودیم، ادامه داد: در واقع ما از جنگ کاسبی نکرده و نمیکنیم؛ چراکه ما خیلی از دوستانمان را از دست دادیم این در حالی است که صدام با اینکه از جنگ با ایران آسیبهای زیادی دیده بود؛ ولی دوباره به ما حمله کرد و بعد به کویت حمله کرد. اگر صدام قدرت اولیه را پس از جنگ با ایران داشت، دوباره هم با کشورمان میجنگید و دست بردار نبود. کسانی که حامی صدام بودند زمانی که تاریخ مصرفش تمام شد به سراغ القائده، طالبان، داعش و فردا نیز سراغ فردی دیگر میروند.
بافنده در آخر اشاره کرد: نباید فراموش کرد رزمندهها و افرادی که از آن دوره باقی ماندند، هنوز تعصب حفظ وطن برایشان از همه چیز مهمتر است. نباید تصور شود ما جنگطلب بودیم یا هستیم؛ بلکه میخواستیم صدامی دیگر باقی نماند که اراده کند به کشور ایران تعرض کند.