کد خبر 157316
۱۹ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۸

مادر اِشلو دیگر ماهی نمی‌خورد!

مادر اِشلو دیگر ماهی نمی‌خورد!

روایت سال‌های بی‌قراری مادر محسن و امثال او کم نیست. مادرانی که هنوز نیامدن فرزندشان را باور نکرده‌اند و برای جای خالی او سر سفره بشقاب می‌گذارند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ اتاق محسن هنوز دست نخورده باقی مانده. هر روز به آنجا سر می‌زند. قرار بود وقتی برگشت داماد شود. مادر هنوز رختخوابش را همانطور که خودش گره زده باقی گذاشته تا خودش برگردد. موتور محسن و حتی ظرفهایی که خریده بود هنوز سر جایش است. 

هنوز به خواب مادر می‌آید و می‌گوید: «هر جا رفتم میبرمت و پایت را جای پایم می گذارم». 

حالا دیگر قدش خمیده شده و چشمانش سویی ندارد. ناله‌هایش هم بوی انتظار می‌دهد. قاب عکسی از سال‌های دور برایش مانده که شده همدم روز و شبش. هنوز هم بعد سال‌ها وقتی می‌خواهد راجع به محسنش حرف بزند بغض دارد و صدایش می‌لرزد.

مادر بی‌قرار محسنش بود تا اینکه مدت‌ها بعد وقتی به او گفتند که فرزندت خوراک ماهی‌ها شده است دیگر به ماهی لب نزد. «اگر بشه طِلا نه نگاش می‌کنم نه می‌خورم! برای ایی که بِچه مَنه ماهی خورده که من بیام او بخورم؟»

 اشلو (اشلونک: حالت چطور است؟) نامی بود که هم‌رزمانش برایش گذاشته بودند. شجاعتش مثال‌زدنی بود. به سنگر عراقی‌ها سر می‌زد و با آن‌ها هم‌غذا می‌شد طوری که فکر می‌کردند او نیز عراقی است و بعد برای سرش جایزه می‌گذاشتند.

مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی در عملیات کربلای 5، هنگامی که قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله در محاصره‌ دشمن گیر می‌کند، به کمک وی می‌شتابد و قاسم سلیمانی را نجات می‌دهد. 

روایت سال‌های بی‌قراری مادر محسن و امثال او کم نیست. مادرانی که هنوز نیامدن فرزندشان را باور نکرده‌اند و برای جای خالی او سر سفره بشقاب می‌گذارند؛ اما زمانی که پای صحبتشان می‌نشینیم به قدرت قلب و روح بلند آن‌ها پی می‌بریم. تصویر روایت مادر شهید مرتضی جاویدی را می‌توان در مستند «چشم به راه» به کارگردانی اسماعیل اکسیری‌فرد دید.   

 در ماه‌های پایانی سال 65 مقرر شد عملیات کربلای 4  با یکسری از غواصان والفجر8 انجام شود. اما دشمن توسط آمریکایی‌ها از نحوه عملیات باخبر شده بود و نیروهای عراقی با آمادگی کامل با رزمندگان اسلام مقابله کردند. در نهایت تعداد زیادی از رزمنده‌ها به شهادت رسیدند طوری که پیکر شهدای غواص در کارون ماند و به قول مادر محسن که گفت «بچم نه گور گیرش اومد نه کفن گیرش اومد» هیچ وقت برنگشتند. 

برچسب‌ها