وصیت های جاودان

از شما می خواهم روحانیت متعهد و خط امام را یاری نمایید و از اختلاف و تفرقه بپرهیزید و دست زورگویان داخلی و خارجی را کوتاه نمایید.
به گزارش خبرگزاری حیات، غلامعلی مرادیان در روستای آجند شهرستان نکا در خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوره مقدماتی تحصیلی را در روستای همجوار حسین آباد و قره تپه با وضع مشقت باری به پایان رسانید ولی به دلیل عدم امکانات و قدرت مالی موفق به ادامه تحصیل نشد و پس به جهت امرار معاش خانواده در کنار پدر بزرگوارش شروع به فعالیت کشاورزی نمود. در سال 55 به خدمت سربازی رفت و مشغول خدمت شد که مصادف با نهضت اسلامی ایران شد با فرار از پادگان با لباس سربازی در تظاهرات شرکت می نمود پس از پیروزی انقلاب بر دامنه فعالیت هایش افزود تا اینکه در سال 1359 از طریق بسیج و جبهه غرب منطقه سر پل ذهاب اعزام شد در مرحله اول داوطلبانه به منطقه اسلام دشت به عنوان مسئول دسته فعالیت می نمود. در تاریخ 1361/9/1 به عضویت رسمی سپاه در آمد و در سمت هایی چون جانشین عملیات سپاه نکا ،مسئول پایگاه و مسئول حراست کارخانه سیمان نکا فعالیت نمود و مردم را نیز به فعالیت های بسیج هدایت می کرد. شهید غلامعلی مرادیان در عملیات پاکسازی اسلام دشت منطقه طنیال در جریان در گیری مقاومت زیادی کرد و تا آخرین فشنگ و تا آخرین نفس مقاومت نمود و با توجه به قرار گرفتن در محاصره کامل و مجروحیت از ناحیه پا خود را تسلیم نکرد و به مقابله پرداخت که سرانجام به اسارت در آمد و به طرز فجیعی شکنجه شد و پیکر نیمه جان او را در منطقه گرداندند سپس بدن مطهرش را با آب جوش سوزاندند که در اثر تحمل این همه شکنجه در تاریخ 1365/6/6 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای روستای آجند در کنار دیگر یاران شهیدش به خاک سپرده شد.*وصیت نامهبه نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان با درود و سلام بر مهدی موعود(عج) یگانه منجی عالم بشریت و سلام و درود بر امام امت خمینی بت شکن نایب بر حق امام زمان و سلام و درود بر شهیدان به خون خفته اسلام از صدر اسلام گرفته تا کربلای خونین ایران بویژه شهدای مظلوم کردستان مختصر وصیتنامه خود را به شرح زیر به خدمت امت شهید پرور بیان می کنم: اولین سفارش بنده این است که گرچه بنده کوچکتر از آن هستم که برای امت حزب الله پیامی بدهم تنها تقاضای بنده این است از تمامی امت شهید پرور می خواهم که این امام عزیز را تنها نگذارند و آنقدر به مبارزه بی امان خود ادامه دهند تا این انقلاب خونبار را به دست صاحب اصلی آن به رهبری روح الله بسپارند و از تمام دوستانم می خواهم که روحانیت متعهد و خط امام را یاری نمایند و از اختلاف. تفرقه بپرهیزند و دست زورگویان داخلی را کوتاه نمایند، اگر بنده لیاقت داشتم و شهادت رسیدم مرا در پیش همسنگرانم در روستای اجند بغل شهید شیرخانی دفن نمائید.از مادرم خیلی خیلی معذرت می خواهم گرچه فرزند خوبی برای مادرم نبودم امیدوارم که مرا ببخشد و از برادر کوچکم محمد هاشم می خواهم در نظارت خانواده ام به فرزندم کمک کند و از همسرم می خواهم که پسر مرا به مدرسه بفرستد تا درس علمی بخواند تا یک سرباز کوچک امام زمان(عج) گردد.تمام بدهکاری های بنده را همسرم می داند و پسرم روح الله وصی بنده هست و مادرش هم اگر خواست پیش پسر و دخترم باشد، دخترم را به مدرسه بفرستید و طوری او را تربیت کنید که در روز قیامت فاطمه (س) از ایشان راضی باشد در ضمن زمینی هست که ثلث پدرم هست تاکنون نتوانستم ان را انجام دهم از برادرم محمد هاشم می خواهم از آن زمین ثلث پدری نماز و روزه و ثلث پدرم را ادا نماید، درخاتمه از خداوند متعال درخواست دارم طول عمر امام را تا انقلاب مهدی زیاد نماید و تمام دوستان را به وظایف دینی آشنا نمایدوالسلام علیکم و رحمه الله و برکاتهخدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار انتهای پیام/