کد خبر 125121
۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۰

دوم اسفند سالروز شهادت شهید سید محمد علی رحیمی، شهید فرهنگ اسلامی و هجرت

دوم اسفند سالروز شهادت

شهید سید محمد علی رحیمی، شهید فرهنگ اسلامی و هجرت

شهید مؤمن و آزاده و سرفراز است و ستایش از شهید، ستایش از زندگی سرفراز، ستایش از زیبایی و انسانیت است.

 به گزارش خبرگزاری حیات، به فرموده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) ،ایران اسلامی در معرض تهاجم و شبیخون فرهنگی شیطان قرار گرفته و برای مقابله با تهاجم که هدف اصلی آن انحراف و تباهی نسل جوان است تنها با تبلیغ و معرفی چهره تابناک و درخشان شهداء و الگو سازی مناسب از این ذخائر معنوی برای هدایت قشر جوان در کنار ارائه چهره ای پر توان و مقتدر از مدیریت اجرایی نظام اسلامی، در حل ریشه ای معضلات اقتصادی ، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی می توان موفق به مصون سازی فرهنگی ،گسترش مبانی اعتقاد عمومی به توحید و معاد و تحکیم ریشه های اعتقاد دینی و انقلابی شد.در همین راستا ایزد متعال توفیقی عنایت کرد که نگاهی اجمالی به زندگی سراسر پر خیر و برکت برادر شهیدمان رحیمی داشته باشیم شاید از این رهگذر توانسته باشیم خدمتی هرچند ناچیز به ساحت پر فروغ و نورانی شهیدانمان کرده باشیم . شهادت هنروالای انسانی است که گران ترین سرمایه را با ارزشمند ترین زندگی سودا می کند و جز در برابر زیبایی مطلق سرتسلیم فرود نمی آورد. شهید زشتی و پلیدی را با خون پاک خود می شوید تازندگی بندگان خوب خدا فارغ از پلشتی بیداد و تحقیر و تبعیض ادامه یابد.شهید، مؤمن و آزاده و سرفراز است و ستایش از شهید، ستایش از زندگی سرفراز، ستایش از زیبایی و انسانیت است. درود بر شهیدانی که هنر خوب ماندن و خوب رفتن را به اصحاب فرهنگ و هنر آموختند؛ شهیدان عرصه فرهنگ و هنرو شهیدانی که در غربت و خارج ازکشورودور از وطن عزیز به ملکوت اعلی پر کشیدند. شهید سید محمدعلی رحیمی در سال 1336 در شهر اهواز در خانواده ای متدین و روحانی متولد شد از همان دوران کودکی نوری در وجود این عزیزجلوه گر بود که همچون ستاره ای می درخشید بطوریکه پدربزرگش که خود از روحانیون بزرگوار بود درباره او چنین می گفت: در وجود این پسرچیزی هست که در دیگران نیست، من در وجود او خیردنیا و آخرت را می بینیم. وی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی خود را در شهر اندیمشک گذراند.سپس تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رساند و در سال 1359 ازدواج نمود.آن شهید بزرگوار از همان دوران کودکی تحت تربیت مذهبی خانواده اش قرار گرفت و به انجام واجبات دینی خود همت می گماشت و در دوران جوانی نیز به تشکیل جلسه قرآن و کلاسهای دینی می پرداخت.در دوران پیروزی انقلاب اسلامی با حضورفعال خود در تظاهرات و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) ارادت خود را بر امام عزیز و انقلاب اسلامی ابراز نمود. بعدها در واحد تبلیغات کمیته و سپس در سپاه پاسداران مشغول فعالیت شد.در سال 1360 مسئولیت کانون بعثت در جنوب تهران را عهده دار شد و بعد از آن، بمدت یکماه جهت تبلیغات اسلامی به کشور پاکستان عزیمت نمود. پس از بازگشت از پاکستان بعلت شایستگی و لیاقتی که از خود نشان داده بود مسئولیت اداره خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران واقع در دهلی نو را به ایشان واگذار نمودند که طی 7 سال این مسئولیت خطیر را با کمال شایستگی به انجام رساند.پس از بازگشت ازکشور هند دو سال اقامت در ایران برای دومین بار بعنوان مسئول خانه فرهنگ ایران در مولتان پاکستان منصوب شد که بعد از یکسال و نیم فعالیت فرهنگی-اسلامی با وجود تهدیدهای پیاپی به مرگ که توسط عوامل استکبار(سپاه صحابه وابسته به وهابیون) صورت می گرفت ایشان همچون مولای خودحضرت امام حسین (ع) ایستادگی نمود و سرانجام در روز دوم اسفند ماه سال 1375 در حین انجام وظیفه در محل کار خود و به جرم شیعه دلسوخته حضرت امیرالمومنین(ع) بودن به دست عوامل گروهک سپاه صحابه از سرسپردگان اِمریکا به درجه رفیع شهادت نایل آمد و در 15 اسفندماه به خاک سپرده شد و راستی سخن آن پیرفرزانه (پدر بزرگ شهید)چه خوش تعبیرشد.یادش گرامی و راهش پررهروباد. فرازی از دل نوشته های آسمانی شهید سرافراز گاهی اوقات انسان بعضی از واژه ها را به اندازه تحت الفظی اش، درک و حس می کند.واضح است که آشنایی با آن و فهم از آن برایش محدود است، واما هنگامی می رسد که انسانها با آن واژه ها زندگی می کند و روح خود را با روح آن معانی می آمیزدو آنگاه دیگر محدودیتی نیست ، که دنیایی دیگر است ، حال و هوایی دیگر است و به قول عالمی دیگر... و از جمله آن واژه ها(هجرت است و غربت ).عجب دنیایی است این دنیای هجرت و غربت که هم تلخ است و هم شیرین، هم غم است و هم شادی، هم درد است و هم درمان ، هم دلتنگی است و هم دلگشایی، هم سوز است وهم شوق، هم سکوت است و هم فریاد، هم دوری است و هم فراق، هم بیقراری است و هم قرار، هم تشویش است و هم آرامش، هم بغض گلوست و هم اشک عاشقانه، هم گوشه انزو است و هم مرکز امتزاج و بالاخره هم بی کسی است و هم با کسان بودن ... براستی وه که عجب جلوه ای دارد این هجرت و غربت. برای من حقیر، تاکنون«ابوذر» فقط یک نام بوده و«ربذه» فقط یک مکان و اینک آرام آرام ذره ای فهیمده ام که ابوذر تنها یک نام نیست بلکه روحی است به بلندی همه غریبان وبی کسان ، وربذه که هم یک بیابان بی کسی است و هم بارش عطر کرامت... گفتنی بسیار است اما نمی د انم از چه بگویم و ازکجا؟همین قدر بگویم که از ایران پا به بیرون می گذاری غریبی شیعه و غربت شیعیان را باتمام وجودت حس می‌ کنی و کلاً مسلمانان را گونه ای دیگر می بینی ، بریده از محتوای اسلام و چسبیده به بعضی از ظواهر.... زبان حال خانواده شهید • بابا، عزیزم ، اطمینان داشته باش که تا زنده هستم در قلبم خواهی بود. (پدر شهید) • از شهادت مظلومانه و غربت و دوری او دلسوخته و داغدارم و تنها چیزی که صبر و تحمل مرا بیشتر می کند شهادت در راه خدا وخونی است که در راه اسلام ایثار کرد. (مادر شهید) • اسلام همچون درختی است که با خون آبیاری می شودآن هم با مظلوم ترین خونها، خونهایی همچون خون شهید رحیمی ها(همسرشهید) • صبرو شکیبایی در مورد کارهایش برایم همواره عجیب بوده است.آخرین بار که او را دیدم مرا نصیحت کرد که این دنیا فانی است ، در این دو روز دنیا هم خوب و مهربان باشید.(بردارشهید) • سراپا عشق و ایثار در راه هدف خود بود.ای مظلوم چون علی(ع)، غریب چون حسن (ع)، شهیدچون حسین(ع)، و قائم و استوار چون مهدی موعود (عج). (خواهرشهید) • پدرم ، راهت را در عرصه دینی و انقلابی ادامه خواهم داد و هیچ وقت نمی گذارم که پرچم سرخ شهادتت حتی برای یک لحظه برزمین بیافتد.(فرزند شهید)  شهید رحیمی اندیشمندی فهیم و مجاهدی خستگی نا پذیردر راه شناساندن اسلام بود. اساسی ترین هدف او اتحاد مقدس اسلامی ، وحدت و مذاهب و دوری از فرقه گرایی بود. اهدافی که تا پای جان از آنها دست نکشیدو به خاطر آنها خون خود را هدیه نمود. افسوس که بعد از گذشت چند سال از پرپر شدن شهیدان گنجی و رحیمی و عزیزان دیگر هنوز اقدام قاطعی در قبال مجازات قاتلین آنها صورت نگرفته است....؟ آری عزیزان، شهید رحیمی به جرم تلاش برای اتحاد مسلمین به دست عوامل استکبار از میان ما رفت و تکلیف بزرگ ما امروز، ادامه دادن را ه او و هم پیمان شدن جهت تحقیق اهداف او ودیگر شهدای عالیقدرمان است و در این راه به فضل خدا تا آخرین لحظه از پای نخواهیم نشست.! منبع: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی  

برچسب‌ها