به گزارش حیات، سردار اصحاب کریمی صبح امروز سه شنبه 25 مرداد در همایش الماسهای درخشان در دهکده نشاط حضرت ولیعصر (عج)
ضمن عرض خیر مقدم به خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران، اظهار داشت: آزادگان در دوران اسارت با تمام شکنجهها پای نماز و روضههای عاشورا ایستادند. امروز خدمت به ایثارگران، مدالی بر گردن ما است و به این نوکری افتخار میکنم تا شاید بتوانیم به اندازه سر سوزن از آمال و رنجهای ایثارگران کم کنیم.
وی در ادامه این همایش به خاطره یکی از همرزمانش که در آخرین لحظههای تبادل اسرا به شهادت رسید، اشاره کرد و گفت: این خاطره نشاندهنده حقانیت انقلاب اسلامی است. من اهل خزانه هستم که آزاده شهید «حسین پیراینده» همکلاسی و همرزم من بود. او در کودکی پدرش را از دست داد و با مادر زندگی میکرد؛ ارادت زیادی هم به محضر سیدالشهدا(ع) داشت. حسین در دوران جنگ به اسارت بعثیها درآمد.
کریمی ادامه داد: سال 69 که بحث تبادل اسرای ایرانی و عراقی پیش آمد، بنده مسئولیت تخلیه اسرا را در تهران بر عهده داشتم. در فرودگاه تهران مستقر بودم و با مرز ارتباط داشتم و همین طور که هم دنبال حسین میگشتم و وضعیت او را پیگیری میکردم. از رفقای آزاده، سراغ حسین را گرفتم که گفتند او هم آماده بازگشت به ایران است.
وی یادآور شد: وقتی هواپیمای اسرا از کرمانشاه به فرودگاه تهران آمد، تعداد زیادی از اسرا را دیدم روی باند فرودگاه ایستادهاند و تکان نمیخورند. آنها روی بازوهایشان هم بازوبند سیاه بسته بودند. از آنها جریان را سوال کردیم که گفتند: موقع تبادل یکی از رفقای ما را به شهادت رساندند و میخواهیم با خانواده شهید دیدار کنیم. آنها لباس خونی حسین را آورده بودند و خون او تازه بود. از دوستان خواستیم درباره نحوه شهادت حسین بگویند، آنها گفتند به نقطهای که منافقین و بعثیها ایستاده بودند، رسیدیم. در این حین روی سینه حسین نوشته شده بود «السلام علیک یا اباعبدالله» و همچنین عکس حضرت آقا هم روی سینه حسین بود. به حسین گفته بودند به این اسم یا عکس توهین کن. اما حسین به حرفشان گوش نداده و با آنها درگیر شده بود. در جریان این درگیری بعثیها گلولهای به سر حسین شلیک کردند و حسین که در چند قدمی آزادی بود، به شهادت رسید. دوستان حسین توانسته بودند پیراهن خونی او را برای خانوادهاش بیاورند.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ در ادامه این خاطره، بیان کرد: پیکر حسین را در عراق دفن کرده بودند. تا اینکه بعد از 15 سال قرار شد تا پیکر حسین را تبادل کنند. آنها قبر حسین را باز کرده و دیده بودند، پیکر حسین بعد از 15 سال هیچ تغییری نکرده بود. صورت و محاسن حسین تازه بود. آنها فکر کرده بودند، اشتباه کردند اما بعد از بررسی دیدند که پیکر متعلق به حسین است. آنها پیکر حسین را زیر آفتاب گذاشته بودند باز هم اتفاقی بر این پیکر نیفتاد. بعد آب آهک روی پیکر حسین ریختند اما باز هم پیکر تغییر نکرده بودو بناچار پیکر حسین را سوزانده بودند.
وی ادامه داد: وقتی که به فرودگاه رفتیم تا پیکر را تحویل بگیریم، احساس کردم تابوت سنگین است. به دوستانم گفتم به گمانم اشتباه شده چون تابوت خیلی سنگین است. پیکر را به معراج شهدا بردیم و دیدیم که پیکر شهید سالم است و فقط صورتش سوخته است. جالب بود که همچنان از جای گلوله خون میآمد. حسین گریه کن اباعبدالله(ع) بود. پیکر او سه روز در تهران تشییع شد و من هر شب در معراج شهدا کفن حسین را عوض میکردم چون کفن پر از خون میشد. روزی که میخواستیم حسین را در قبر بگذاریم، دیدیم کفن او خونی شده است و قبل از خاکسپاری کفن را عوض کردیم و به خاک سپردیم. «حسین پیراینده» از امام حسین(ع) و اعتقاداتش دفاع کرد، به خاطر امام ایستاد و امام حسین(ع) هم اینگونه به او توجه کرد.
انتهای پیام