کد خبر 152190
۳ تیر ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۲

ویژه‌نامه حج ایثارگران /1

جانباز روشندل بجنوردی و تحقق آرزوی 39 ساله / با چشم دل «دعای شهادت» می‌کنم

جانباز روشندل بجنوردی و تحقق آرزوی 39 ساله / با چشم دل «دعای شهادت» می‌کنم

حمید حیدری جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس گفت: روایت است و می‌گویند که با اولین نگاه حاجی به خانه خدا، اولین دعایش برآورده می‌شود، من به چشم دلم دعای شهادت می‌کنم.

حیات-  با «حمید حیدری» جانباز روشندل بجنوردی، ساعتی پیش از سفر به سرزمین وحی و تحقق آرزوی 39 ساله‌اش در سالن انتظار هتل هویزه به گفتگو نشستیم. کاروان 61 نفره جانبازان 70 درصد امسال بعد از دو سال وقفه توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران از سر گرفته شده است. شوق تشرف به مکه مکرمه و سفر به مدینه منوره و مهمانی پیامبر رحمت حس و حال تازه‌ای به او و همسرش، خانم «اعظم اخوان» داده بود. آن‌ها دقایقی میزبان بستگان و بدرقه کنندگان‌شان بودند و همه را مورد لطف و مهر قرار می‌دادند.

حمید حیدری جانباز 70درصد روشندل اهل استان خراسان شمالی خودش را اینطور معرفی کرد: متولد 1343 در شهرستان بجنورد هستم. نوجوان 13-14 ساله‌ای بودم که در تظاهرات‌ها و مبارزه با عوامل رژیم استبداد در شهرمان شرکت می‌کردم. پس از انقلاب هم هرجا نیاز به حضور بود به امر امام (ره) وارد می‌شدم.

این جانبازمعزز درباره نحوه ورودش به عرصه دفاع مقدس گفت: از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی به عنوان یک بسیجی به جبهه جنوب رفتم و با آموزش‌های نظامی وارد خط مقدم شدم و تا زمان مجروحیت چشم‌هایم در عملیات مسلم بن عقیل، به عنوان رزمنده و خط شکن در همه عملیات‌ها حضور داشتم.

حمید حیدری درباره نحوه مجروحیتش گفت: سال 1361 در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به یاری خدا موفق شدیم با غافلگیری دشمن وسعت زیادی از خاک کشور را از دست متجاوزان بعثی خارج کنیم. در میدان نبرد ترکش‌های زیادی به صورت و چشمانم خورد، تمام بدنم سوخت و به درجه جانبازی نائل شدم.

این جانباز روشندل روایتی عجیب از مجروحیت و اعزامش به مشهد مقدس بیان کرد: بعد از مجروح شدن و سوختن صورت و بدنم 2 ماه در کما بودم. بعد از اعزام به بیمارستانی در مشهد سه روز در سردخانه بودم و روزی که قرار بود پیکر شهدا را برای تشییع به صحن رضوی ببرند به خواست خدا و هوشیاری یکی از پرسنل سردخانه از نشانه‌ها و حباب هوای درون پلاستیک متوجه زنده بودنم شده بود و بلافاصه مرا به بیمارستان اعزام کرده بودند و به لطف الهی 64  روز بعد به هوش آمدم. بارها به تهران آمدم و تحت مداوا قرار گرفتم به آلمان هم اعزام شدم. پزشکان اروپایی وقتی معاینه‌ام می‌کردند از علم و تخصص دکترهای ایرانی حیرت زده  می‌شدند که این همه عمل‌های جراحی سخت را با موفقیت انجام داده بودند.

او از زندگی پس از مجروحیت 70 درصدی و نابینا شدنش گفت: با بازگشت از جبهه ادامه تحصیل دادم و کارشناس مدیریت هستم. خداوند بهترین همسر را نصیبم نمود. همسری که نزدیک به سی و پنج سال خودش را وقف زندگی من کرده است. سه فرزند دارم که هر سه در مقاطع دکتری و پسا دکتری مشغول درس و تحقیق و مایه افتخار و آبروی ما هستند.

این جانباز 70 درصد خراسانی درباره تشرف به حج تمتع گفت: این سفر بزرگترین آرزوی من و همسرم بود. سال‌های زیادی انتظار کشیدیم از سال 62 تا حالا مشتاق سفر حج بودیم، تا به خواست خداوند متعال بعد از این دو سالی که راه خانه خدا بسته بود، مشرف شویم و در جوار کعبه دلمان را به رحمانیت باریتعالی بسپاریم.

حاج حمید حیدری در پایان از آرزو و دعایش در این سفر نورانی گفت: روایتی هست و  می‌گویند؛ اولین نگاه حاجی به بیت‌الله الحرام و اولین دعایش به اذن خدا برآورده می‌شود. من به چشم دلم دعای شهادت می‌کنم برای خودم و خانواده‌ام و دعای هر روز و شبم برای سربلندی اسلام و انقلاب و رهبرم است و ظهور حضرت حجت عجل‌الله تا پرچم انقلاب به دستان مبارکش برسد و خون شهیدان‌مان به ظهورش  متصل شود.

انتهای گزارش/

برچسب‌ها