به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، روز ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۶۱ روزی بزرگ در تاریخ دفاع مقدس است. روزی که هویزه مظلوم و قهرمان، هویزهای که شهادتگاه «حسین علم الهدی» و یارانش بود، هویزه غریبانهترین روزهای غربت ما در جنگی نابرابر، پیشقراول فتح خونین شهر شد و این پاره تن ایران، زخمی و دردمند اما پرگل و بهاری از قدوم فاتحان دلیرش به آغوش مادر برگشت.
عملیات «بیتالمقدس» که در ادامه سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی جنوب کشور طراحی و اجرا شد، توانست فصلی جدید و سرنوشت ساز را در مسیر دفاع مقدس به وجود آورد. در پی پیروزی ایران در این عملیات و آزادسازی خرمشهر، تحولی راهبردی در روند جنگ ایجاد شد و رژیم بعثی عراق در دستیابی به اهداف تجزیهطلبانهاش در ایران و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی ناکام ماند.
همچنین با آزادی خرمشهر جراحتی که براثر اشغال آن بر روح و جسم ملت ایران وارد شده بود، التیام یافت و خرمشهر تبدیل به نماد شکست و حقارت حکومت صدام و پیروزی ملت ایران شد. این رویداد مهم بر ایجاد ثبات سیاسی در داخل ایران و تقویت موقعیت منطقهای و جهانی کشور تأثیر گذاشت و رژیم بعثی عراق را که عنصری تهدیدکننده به شمار میآمد، به کشوری بیثبات تبدیل کرد.
زمینه پیشروی به سمت هویزه
در پی پیروزیهای چشمگیر عملیات «فتحالمبین» که در دوم فروردین ماه ۶۱ در غرب دزفول و شوش انجام شده که به نابودی بیش از بیست هزار نیروی ارتش عراق و به اسارت درآمدن پانزده هزار نفر دیگر انجامید، طرح و سازماندهی عملیات «بیتالمقدس» در هشت هزار کیلومتر مربع به منظور آزادسازی دشتهای غرب رودخانه کارون، پادگان حمید، جنوب کرخهکور، شهرهویزه و مناطق روستایی آن و رودخانه نیسان و شرق هورالهویزه و بالاخره پاکسازی کامل مناطق مرزی تا آزادسازی شهر خرمشهر به مرحله اجرا درآمد؛ به نحوی که میتوان از آن به عنوان یکی از عظیمترین و بزرگترین عملیاتهای تاریخ دفاع مقدس در سرزمین خوزستان نام برد.
۳۸ روز پس از عملیات فتحالمبین، «عملیات بیتالمقدس» شروع شد، یعنی نهم اردیبهشت هزار وسیصد و شصت و یک. میدان جنگ بیتالمقدس تقریباً شبیه به یک مستطیل بود که ضلع شمالی آن رودخانه کرخهکور، ضلع شرقی رودخانه کارون، ضلع جنوبی آن رودخانه اروند و ضلع غربی آبهای هورالهویزه بود.
دشمن با اتکاء به این موانع عمده، بهترین پدافند را میکرد و برای یک نیروی نظامی مناسبتر از این، نمیتوان موقعیتی را تصور کرد. هدف دشمن حفظ خرمشهر و دفاع از بصره بود که حدود ۶ لشکر و ۱۰ تیپ دشمن در منطقه حضور داشتند. برای گذشتن از رودخانه کارون، احداث پلهای شناور در روی رودخانه در صبح روز نهم اردیبهشتماه شصت و یک آغاز و به سرعت آماده شده و فرماندهان، نیروهای تکاور و عمل کننده بدون انتظار زمان صدور دستور عبور از رودخانه، یگانهای خود را از ساعت چهار بعدازظهر همان روز منتقل و شب هنگام عبور نیروهای دو قرارگاه نصر و فتح تکمیل و در سی دقیقه بامداد روز جمعه دهم اردیبهشت ماه سال شصت و یک با رمز «بسم الله الرحمن الرحیم، بسملله قاسم الجبارین، یا علیبن ابی طالب(ع)» عملیات در محورهای قرارگاه قدس، نصر و فتح آغاز و نیروهای ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران برای در هم کوبیدن ارتش متجاوز عراق در منطقه وسیعی از سرزمین خوزستان حمله خود را آغاز و قوای قرارگاههای نصر و فتح بیآنکه با مقاومتی جدی روبهرو شوند تا خطوط تماس با دشمن پیش تاختند.
با توجه به حملات سرسختانه زرهی دشمن در جاده اهواز ـ خرمشهر و به کارگیری شدید توپخانه و جنگندههای نیروی هوایی، ارتش عراق نتوانست قوای ایرانی را از پیشروی بازداشته و یا آنها را منهدم کند. از طرفی نیروهای قرارگاههای نصر و فتح با سرعت در تمامی مناطق عملیات گسترش یافته و در ساعات روز دهم توانستند به جاده دسترسی پیدا کرده و تعدادی از تانکهای دشمن را منهدم و عده زیادی از سربازان نیروهای متجاوز را به اسارت درآورند.
هیچ اثری از دشمن نیست... قضیه چیست؟!
حدود ساعت ۱۰ صبح روز هجدهم اردیبهشت، محسن رضایی فرمانده قرارگاه مرکزی کربلا، در تماسی با غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه فتح، گفت: «دشمن عقب میرود. یک نیرویش میآید روی مرز و یک نیرویش هم بهسمت طلائیه رفته است. بعد، میگویند [گزارش میکنند] یک نیروی دیگرش مانده است [در منطقه]؛ البته آنطوری که شنود میگوید. خود بچهها هم میگویند که نیمساعت با دوربین در هویزه نگاه کردند، هیچکس پر هم نمیزند.
یک گروه گشتی فرستادند که به هویزه برود. … الان آنجا دارد خالی میشود؛ معلوم نیست قضیه چیست! … به بچههایتان بگویید که اگر نیرویی آنجا میآید، اول خوب شناسایی کنند و بعد آنها را بزنند… بگو یک گروه گشتی بالا برود که حواسش باشد ببیند چیست؛ دشمن هست یا نیست و بعد نیروهای خودمان کجا هستند… مواظب هم باش که ممکن است دشمن از آنجا هم بخواهد حمله کند.»
دقایقی بعد، از فرماندهی قرارگاه قدس اطلاع داده شد که نیروهای این قرارگاه از پادگان حمید عبور کرده، بهسمت قرارگاه فتح درحال حرکت هستند. در جنوب کرخهکور هم تیپ ٤١ ثارالله (ع) و تیپ٣٧ نور خاکریزهای اول، دوم و سوم دشمن را در ساعت ۱۰:۴۵ تصرف کرده، بهراحتی ۸ کیلومتر پیشروی کردهاند و هیچ اثری از حضور دشمن مشاهده نکردهاند. آنها سعی دارند تا جاده حمید جفیر جلو بروند. پس از این گزارش، فرماندهی قرارگاه کربلا به نیروهای قرارگاه قدس دستور داد که بهتدریج و با احتیاط پیش بروند.
از نیروی هوایی ارتش نیز خواسته شد نیروهای درحال عقبنشینی عراق را هدف قرار داده، حرکت آنها را مختل کنند. درپی این دستور، هواپیماهای خودی با پرواز در ارتفاع بالا و پایین، ستونهای دشمن را بمباران کردند، اما یکی از این هواپیماها براثر اصابت موشک پدافند هوایی دشمن در جنوب جفیر سرنگون شد. تیپ ٢١ امام رضا (ع) نیز که در کنترل عملیاتی قرارگاه فتح است، از کیلومتر ۶۸ جاده اهواز خرمشهر بهسمت شمال پیشروی کرده، پس از الحاق با نیروهای قرارگاه قدس (حدود ساعت ۱۱:۰۰) درحال پاکسازی منطقه غرب تا سه کیلومتری آن است.
«حسن باقری»: عراقیها همه جا دارند در میروند!
درخصوص آخرین وضعیت منطقه عملیاتی قرارگاه نصر نیز حسن باقری فرمانده سپاهی این قرارگاه، که به اتفاق سرهنگ محمدعلی سالارکیا یکی از فرماندهان ارتشی، صبح امروز به خط مقدم این منطقه رفته بود، در ساعت ١٣: ٢٠ در گزارشی به فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا گفت: «… [عراقیها] همهجا دارند درمیروند [فرار میکنند]. هیچچیز آنجا نمانده. یعنی باید دیگر به بغداد برویم، انشاءالله.... دیشب بچهها رفتند اینجا در گوشه روی مرز گیر کردهاند.
میخواهند بیایند عقب، [دشمن] میزند. آنها… هم تیر مستقیم تانک میزدند، هم توپ میزدند. با سرهنگ سالارکیا نشسته بودیم داشتیم اینجا را نگاه میکردیم، بعد، یکی زدند خورد بغل دستمان و یک ترکش خورد به پای احمد [متوسلیان] و او را به عقب بردند. تقریباً اوضاع اینجا خوب بود. یک هلیکوپتر اینجا مدام میگشت. مسلح هم بود، ولی نمیزد. [تیپ نجف] هم یک مقداری نیروهایش اینجاست.... ولی عجب انهدامی اینجاها صورت گرفت. خیلی تانک زده شد. توی دشت تا چشم کار میکند تانک [دشمن] منهدم شده است. [نیروهای] پیاده بغل تانکها افتاده [اند.] چطوری بچهها این تانکها را پیدا کردند و زدند، خودش بحث است!»
روایت پیروزی
یکی از رزمندگان گروه شهید علمالهدی چنین از روز آزادی هویزه میگوید: «از شب هجدهم اردیبهشتماه، آتش بازی دشمن در جبهه کرخهکور هویزه قطع شد. نیروهای ما با توپخانه شلیک میکردند، ولی از سوی دشمن بعثی پاسخی داده نمیشد. هر چه به جلو میرفتیم، اثری از نیروهای دشمن نبود، تا اینکه تصمیم گرفتیم از راه جادهای که در کنار کرخهکور توسط دشمن احداث شده بود، به سوی هویزه حرکت کرده و از آن محور کسب خبر کنیم.
بعثیها هیچ چیزی در هویزه باقی نگذاشته بودند
با سرعت به سوی شهر به راه خود ادامه داده و وقتی به آنجا رسیدیم، نیروهای عراقی حدود یک ساعت پیش، هویزه را تخلیه کرده بودند و آخرین نیروهایشان در حال تخلیهی شهر بودند اما اثری از بناها و ساختمانهای شهر نبود چرا که با مواد منفجره آنها را منهدم کرده بودند. هر چند شهر نابود شده بود و آثار تاریخی و مذهبی آن از بین رفته بود و هویزه تبدیل به شهری دیگر شده بود. اما از شادی در پوست خود نمیگنجیدیم.
عراقیها شکست خورده بودند و شهر را تخلیه کردند. با سرعت به سوی نیروهای خودی آمدم و آنان را از عقبنشینی دشمن باخبر کردم. همه نیروها با شادمانی به سوی هویزه به حرکت درآمدند در ده کیلومتری جنوب شهر با قوای دشمن در حال عقبنشینی درگیرشدیم و تانکهای دشمن دست به یک تک سنگین زدند تا بتوانند از منطقه فرار کنند.
شهر از آغاز اشغال به تدریج منهدم و از بینرفته بود و تنها دو ساختمان که به عنوان دیدهبان مورد استفاده نیروهای عراقی بود، ویران نشده بود و عراقیها فرصت انهدام این دو بنا که یکی مسجد و دیگری ساختمان بانک بود، را پیدا نکرده بودند. بدینترتیب بعد از شانزده ماه اشغال، شهر هویزه و مناطق روستایی آن در تاریخ هجدهم اردیبهشتماه سال ۶۱ شهر هویزه آزاد و از لوث وجود دشمن متجاوز بعثی پاک شد.
نظر شما