به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، هشتم تا دوازدهم فروردینماه سال ۱۳۵۷ در تاریخ انقلاب اسلامی، روزهای بزرگ و تاریخسازی هستند. روزهای قیام سراسری مردم یزد به پیشتازی و دعوت و هدایت روحانیت مبارز انقلابی که در اربعین شهدای مظلوم تبریز روز 29 بهمنماه که در اعتراض به جنایت مزدوران شاه در شهر قم و کشتار مردم معترض به مقاله اهانت آمیز روزنامه اطلاعات به ساحت مرجعیت و زعامت انقلاب و حضرت امام(ره) در نوزدهم دیماه ۵۶ بپا خاستند و خون خود را نثار کردند، صورت گرفت و نقطه عطفی دیگر در روند تحولات و حوادث منتهی به اوج گیری و به ثمر نشستن نهضت اسلامی مردم انقلابی ایران شد.
همه چیز از «پیام امام» شروع شد
همه چیز از پیام امام شروع شد که چشم همه به انگشت اشارت او بود. و پیام امام بمناسبت چهلم شهدای قیام خونین تبریز قهرمان و بپاخاسته رسید و راه را نشان داد و ابهامها و ترسها و تردیدها را زدود و چراغ مسیر شد:
«با فرا رسیدن اربعین مقتولین مظلوم تبریز غمهای ملت غیرتمند تجدید میشود. ملت مظلوم ایران باید در هر چند صباحی پرچمهای سیاه افراشته کنند و در سوگ بنشینند برای جوانان عزیز و عزیزان اسلام که بهدست عمال آمریکا و به امر شاه در خاک و خون کشیده شدند. و هنوز چشم ها گریان و دلها بریان است برای یک قتل عمومی که دست آمریکا و سایر اجانب از آستین شاه بیرون آمده و ملت را به عزای دیگر مینشاند. و من نمیدانم دنبال این اربعین، قتلهای دیگری و جنایات تازه ای است؛ و ضحاک عصر در خونخواری تجدید مَطلع می کند یا مأمور جنایت به صورت دیگر میشود.
کشتار بیرحمانه قم، ایران را به هیجان در آورد و تبریز عزیز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظلم و بیدادگری کشاند، و کشتار دسته جمعی تبریز، ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است. انفجاری که دست اجانب را به خواست خدای متعال برای همیشه قطع کند؛ انفجاری که انتقام مظلومان را از شاه بگیرد و دودمان سیاه روی پهلوی را برای همیشه از تاریخ ایران محو کند و این ننگ را از صفحه آن بزداید. ما کشته دادیم و رنج بردیم لکن هر قطره خون آنها خونهایی را در رگ جوانان غیرتمند ما به جوش آورد و آتشی در دل آنها روشن کرد که بهخواست خداوند تعالی خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمی استعمار و به آتش کشیدن عمال روسیاه آن.
شما ای ملت بزرگ ایران! از این تلاش مذبوحانه دستگاه جبار و از این قتل و جرح قم و تبریز نهراسید و نمیهراسید؛ که خود این جنایات، نشانه وحشت زدگی شاه و از دست دادن اعتدال اعصاب اوست. اکنون لازم است وحدت کلمه خود را- که بحمد اللَّه حاصل است- با کمال جدیت حفظ کنید و صفوف خود را در زیر پرچم عدالت پرور اسلام فشرده کنید. و لازم است تمام جناحها که در پیشرفت مکتب رهاییبخش اسلام در تکاپو هستند به هم پیوندند، و با شعار واحد که شعار اسلام و قرآن است هم صدا شوند. همه و همه همدست و همزبان کوشش مردانه کنند در راه نجات این کشتی که با چنگال و دندان اهریمنان خارج و داخل با خطر غرق مواجه است.
اسلام عزیز از شما- ای گروههای مسلمان- در هر لباس و شغلی هستید، استمداد می کند؛ و وظیفه همه است که در نجات آن کوشش کنید و ضربههایی که از سلاطین جور، خصوصاً در این پنجاه سال حکومت ضد اسلامی و ملی دودمان پهلوی، خورده است و میخورد، جبران کنید. کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسْئُول. و لازم است با کمال قدرت و هوشیاری اشخاص یا گروههایی که گرایش به مکتبهای غیر اسلامی دارند و به خوی فرصت طلبی میخواهند در این اوقات از فرصت استفاده نموده خود را در صفوف شما داخل کنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند، از خود دور کنید و به آنها مجال تحرک ندهید. به غیر مکتب اسلام و شعار اسلامی، کشور از خطر نجات پیدا نمیکند...»
فراخوان آیت الله صدوقی برای حضور مردم در اربعین شهدای ۲۹ بهمن تبریز
روز هشتم فروردین ۱۳۵۷، آیتالله صدوقی با صدور اطلاعیهای، ضمن تجلیل از مقام شهیدان اعلام کرد: «برادران ایمانی! شما که سعادت نائل شدن به درجه شهادت را نداشتید اقلاً به قرائت فاتحه و آیاتی از کلامالله مجید ما را یاد کنید و به سوگ و ماتم بنشینید؛ لذا روز پنجشنبه ۲۰ ربیعالثانی مطابق با دهم فروردین از ساعت ۹ الی ۱۱ به وقت قدیم در مسجد روضه محمدیه (حظیره) برای تجلیل از ارواح عالیه شهیدان قم، تبریز و لبنان بزرگداشت خاطره جانبازی مردان راه حق برپاست و شرکت عموم طبقات را انتظار داریم.»
حضوری که «حماسه» شد
هنوز روز موعود فرا نرسیده بود که در روز نهم بعد از نماز عشا خود آیتالله صدوقی به منبر رفت و رژیم شاه را مورد انتقاد قرار داد. به گزارش رئیس ساواک یزد، خرمزاده؛ «پس از خاتمه مجلس حدود پانصد نفر از افراد شرکتکننده در مراسم به تظاهرات خیابانی پرداختند. پلیس با تظاهرکنندگان درگیر و در نتیجه تظاهرکنندگان به اماکن دولتی حمله و خساراتی را بر آن وارد کردند.»
این درگیری مقدمهای شد تا مردم یزد مصممتر در مراسم شهدای تبریز شرکت کنند. روز موعود فرا رسید. صبح زود مردم از گوشه و کنار شهر به سوی مسجد حظیره حرکت کردند. آیتالله صدوقی نیز قبل از ساعت ۹ در مسجد حاضر شد. جمعیت در مسجد و صحن آن و خیابانهای اطراف موج میزد. حجتالاسلام حاج شیخکاظم راشد یزدی پشت بلندگو قرار گرفت. او ضمن سپاس از مردم به خاطر شرکتشان در مجلس یادبود شهدا، راجع به تکامل صحبت کرد که همه جمادات، نباتات و حیوانات در خدمت انسان قرار گرفتهاند و «انسانها باید کشته شوند تا عدالت اجتماعی برقرار شود و ما از کشته شدن ترسی نداریم.»
جمعیت به شدت تحت تأثیر سخنان آقای راشد قرار گرفت و به محض تمام شدن مراسم در خیابانها دست به تظاهرات زدند. تظاهرات هر لحظه گسترش پیدا میکرد. شهربانی توان مقابله را در خود ندید؛ لذا از نیروهای از قبل پیشبینی شده ژاندارمری کمک خواست و آنان به کمک نیروهای پلیس با مردم درگیر شدند. پس از سخنرانی آقای راشد یزدی در مسجد حظیره، - که آن زمان ممنوعالمنبر بود، - جمعیت که به شدت مهیج بود، از مسجد خارج شدند و وارد حیاط حظیره شدند.
نخست، عدهای از دانشجویان باهمراهی یکی از طلاب محترم - که او شروع کننده بود - شعار درود برخمینی سردادند. کم کم، کل جمعیت یک صدا این شعار را تکرار کردند. سپس عدهای با این شعار از مسجد خارج شدند و به سمت میدان شهدا (امیرچخماق) حرکت کردند. صبح همان روز و قبل از مراسم مسجد حظیره، تعداد زیادی گارد مجهز به سپر و کلاه خود، ماسک و ماشین آتش نشانی در حوالی چهارراه مستقر بود. البته مقابل مسجد حظیره پلیس نبود. نخست با ماشین آتش نشانی روی جمعیت آب پاشیدند. البته آبش گرم بود و قرمز، بخطوری مردم فکر کردند اسید است چون سوزش داشت؛ ظاهرا در آب ماده رنگی برای شناسایی افراد ریخته بودند.
با این حال جمعیت پراکنده نشد، نیروها بعد از آن شروع کردند به تیراندازی. در ابتدا تیرها هوایی بود. برای اینکه مردم پراکنده شوند. دیری نپایید که جمعیت مورد هدف گلوله قرار گرفت. عده زیادی به کوچه پشت مغازه حاج خلیفه رهبر هجوم بردند و از پشت وارد میدان شدند. عدهای هم از طریق شاهزاده فاضل وارد بازار خان شدند و چهار نفر به نامهای: «محمدرضا نامدار، علی اصغر شهریارمرادی، حسین پارساییان و محمد مهدی قدکفروشان» توسط دژخیمان رژیم ستم شاهی به شهادت رسیدند.
فردای آن روز شهید والا مقام آیتالله صدوقی از علمای بزرگ شهر یزد، مردم را به تعطیل عمومی و اجتماع در مسجد جامع یزد دعوت کرد و در آن اجتماع باشکوه طی یک سخنرانی انقلابی خواستار بازگشت حضرت امام خمینی (ره) از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم شد.
در پایان این مراسم مردم بار دیگر به خیابانها ریختند و تظاهراتی را علیه رژیم برگزار کردند. این راهپیمایی و تظاهرات مردمی با حمله ماموران رژیم و تیر اندازی به سوی آنان و به خاک و خون کشیده شد، در نتیجه جمعی از مردم یزد مجددا چهره واقعی رژیم را که در پشت نقاب فضای باز سیاسی پنهان شده بود، شناختند.
بهدنبال این قیام خونین مردم یزد، جمعی از روحانیون یزد از جمله شهید صدوقی به ایرانشهر تبعید و عده ای از مردم دستگیر و زندانی شدند. فردای آن روز نیز شهر یزد، شاهد تظاهرات گستردهای بود و در ادامه تظاهرات، اعتراض مردم در روز ۱۲ فروردینماه، حوزه علمیه یزد بهمناسبت کشتار خونین این شهر اعلامیهای انتشار داد و با شرح واقعه متذکر شد که ماموران مسلح با سلاح آمریکایی که با پول مردم تهیه شده است، آنان را در محاصره قرار دادند و حتی با بستن کلیه راههای فرعی و کوچههای باریک مانع از فرار مردم شدند و سپس بهطور وحشیانه به روی مردم آتش گشودند. در پایان این اعلامیه از مردم خواسته شده بود که به مبارزه ادامه دهند.
این واقعه علاوه بر پیامدهای سرتاسری موجب انسجام و تحرک بیشتر روحانیت یزد شد. روحانیون یزد بلافاصله اعلامیهای صادر و مراتب انزجار خود را از رژیم اعلام کردند. در این اعلامیه چگونگی واقعه اینگونه تشریح شده است: «پس از اتمام جلسه و در حالی که مردم به بیرون از مسجد میرفتند، ناگهان پلیس به پشتوانه گارد مسلح از چهار طرف با گلوله و رگبار مسلسل و باتوم و غیره، مردم را محاصره کردند و بر کوچک و بزرگ و زن و مرد، اهل علم و کارمندان دولت، شناخته و نشناخته رحم نکردند. سه ساعت مردم بیپناه را مورد حمله وحشیانه قرار دادند... کشتند، مجروح نمودند، اسیر کردند، ربودند، زندانی کردند و بعد با کمال وقاحت فریاد پلیس پیروز شد، پلیس زنده باد.» سر دادند. «گویا آنکه از شرق و غرب اسلحه میخرید، فقط برای کشتن ملت مسلمان بود.»
تجلیل امام از شهدای قیام خونین یزد
امام امت که در آن زمان همچنان در نجف تبعید بودند با پیامی مهم ضمن تجلیل از غیرت و همت انقلابی مردم شریف یزد و تکریم شهدای این قیام، بر تداوم روح و عزم انقلابی برای برچیدن بساط ستم و غارت تاکید کرده و قیام یزد را در تداوم قم و تبریز، حلقه ای از استمرار نهضت اسلامی مردم ایران شمردند:
«در منطق شاه و مزدوران وابسته اش اهالی محترم تبریز که یکپارچه به پا خاستند و با فریاد مرگ بر شاه ، زمین را لرزاندند تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودند و با تعطیل عمومی و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمریکا را دیوانه تر کردید، معدودی هستید که از آن طرف مرز به صورت غیر قانونی وارد یزد شدید! اهالی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند، ایرانی نیستند! اینان همگی به صورت قاچاق وارد ایران شده اند! در این منطق ، ایرانی خلاصه می شود به صورت قاچاق وارد ایران شده اند! در این منطق ، ایرانی خلاصه می شود در شاه و دار دسته اش و از مستشاران و کارمندان آمریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی و غارتگران بین المللی که اقتصاد ایران را قبضه کرده اند.
ما که با این منطق ها روبرو هستیم به خواست خداوند تعالی تا بر چیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت گستر اسلامی دست از مبارزه بر نمی داریم ، تا حکومت دموکراسی به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوری و خونریزیها شود...»
در آستانه چهل و ششمین سالروز این حادثه خونبار و بیداری آفرین، یاد شهیدان قیام تاریخساز مردم یزد و سومین شهید محراب، اسوه تقوا و اخلاص، آیت الله صدوقی را که هدایتگر این حرکت انقلابی بود، گرامی میداریم.
نظر شما