کد خبر 219460
۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۳

یادداشت/محمدمهدی ادیبی

ما مولوی را داریم، که آن را هم نداریم!

ما مولوی را داریم، که آن را هم نداریم!

آثار مولانا که در جهان به «رومی» مشهور است، به قدری شناخته شده که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در غرب و علی‌الخصوص ایالات متحده آمریکا، آثاری است که از او به ما رسیده است.

حیات؛ سال 2007 بود که کشور دوست و همسایه ما یعنی ترکیه، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی را ثبت جهانی کرد و یونسکو با پیشنهاد ترکیه، سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامید.

اگرچه قبل‌تر و بعدتر از این قضیه هم، سریالِ مصادره کردن شخصیت‌های ایرانی توسط ترکیه به گوش ما رسید و همچنان می‌رسد؛ اما این چیزی از کوتاهی ما نسبت به شناخت، شناساندن و بهره‌بردن از سرمایه‌های ملی ما کم نمی‌کند.

آثار مولانا که در جهان به «رومی» مشهور است، به قدری شناخته شده که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در غرب و علی‌الخصوص ایالات متحده آمریکا، آثاری است که از او به ما رسیده و جملات و مطالب نغز او در قالب تابلو نوشته بر دیوار و حتی به شکل تتو بر روی بدن هنرمندان شناخته شده جهانی نقش بسته است.

شاید پرجلوه‌ترین فعالیت در شناساندن مولوی در عرصه سیما را بتوان سریال «جلال‌الدین» دانست که در سال ۱۳۹۳ از شبکه اول سیما پخش شد و البته نگارنده میزان جذابیت و اثرگذاری آن را به عهده مخاطب می‌گذارد!

در پاییز سال ۹۸، خبری مبنی بر تولید یک فیلم حرفه‌ای از زندگی مولانا به کارگردانی حسن فتحی، با نام «مست عشق» منتشر شد که قرار بود محصول مشترک ایران و ترکیه باشد. در آن زمان بیش از محتوای فیلم، نام پارسا پیروزفر و شهاب حسینی به عنوان بازیگران اصلی فیلم مطرح شد که عمدۀ اخبار هم از سطح همین مسائل فراتر نرفت و دیگر هیچ خبری هم از آن نشد.

بعدتر خبرهایی درباره یک پروژه ۶۰ قسمتی به نام «مولانا» بر اساس رمان «جلال‌الدین محمد رومی» (نوشته دکتر بهمن شکوهی) به گوش رسید که گفته شده بود فیلمنامه‌ آن را فرهاد توحیدی نوشته و ظاهرا هنوز به سرانجامی نرسیده است.

از آن طرف اما همسایۀ ترک ما سریالی ترکی به نام «رومی» را کلید زد که در اردیبهشت 1402 فصل اول آن منتشر شد. «رومی» ساخته کریم آییلدیز، روایتی تاریخی در ژانر درام است که به زبان ترکی تولید شده و برهه‌ای از زندگی مولوی را در زمان حمله مغول به قونیه به تصویر می‌کشد.

در بستر کتاب هم نمی‌توان از مولانا حرف زد و کتاب «ملت عشق» الیف شافاک، نویسنده ترک را نادیده گرفت. کتابی که ابتدا به زبان ترکی و انگلیسی انتشار یافت و ترجمه فارسی آن هم در ایران با استقبال زیادی مواجه شد.

مواجهه نادرست ما با داشته‌ها و شخصیت‌های فرهنگی، صرفاً محدود به مجریان و مدیران فرهنگی نمی‌شود. خودِ ما مردم هم بیشترین مواجهه‌مان با این شخصیت‌ها، محدود به بحث‌های خودمانی‌مان می‌شود که گاهی از باب تفاخر می‌گوییم: ما مولوی داریم، حافظ داریم، سعدی داریم، ... و دریغ از اندکی رهنمودخواهی از آثار این بزرگان و حتی حظّ و بهره بردن از ظواهر سخن و کلامشان.

شاید این نوع مواجهه انتقادی نسبت به کم‌توجهی و کاهلیِ مدیریتی و مردمی در تعامل با این بزرگان، ناراحت‌کننده به نظر بیاید؛ امّا این گونه نقدها، لااقل در سالگرد و بزرگداشت این مفاخر، نه‌تنها لازم، بلکه گاهی واجب است.

در اهمیت اثر شناخته شده مولوی، همین بس که خود ایشان در مقدمه مثنوی معنوی، این کتاب را چنین معرفی می کند: « این است کتابِ مثنوی که اصولِ اصولِ اصولِ دین در کشفِ اسرارِ شُهود و یَقین به شمار می‌آید. این کتاب، حاویِ بزرگترین فِقْهِ الهی و درخشان‌تَرین شریعتِ الهی و روشن‌ترین بُرهانِ الهی است. روشناییِ آن به چراغی در طاقچه‌ای فرو نِشَسته به دیوار می‌مانَد که به گونه‌یی تابناک‌تر از سپیده دَمْ پَرتو اَفْشانی می‌کند. این کتاب بهشت دل‌هاست، پُر از چَشمه‌ها و درختان و یکی از آنها چَشمه‌یی است که رَهروانِ این راه آن را سَلْسَبیل نامیده اند».

رهبر انقلاب در سخنانی در دیدار با شاعران در شهریور ماه سال ۸۷ با اشاره به همین مقدمه می‌فرماید:

«... مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول ... . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده‌ام همین است».

شاید بد نباشد که ما هم گاهی به بهانه‌ای به آثار بزرگانمان رجوع کنیم و از آن‌ها در زندگی‌مان بهره ببریم و اینطور نباشیم که دیگران بیش از ما به داشته‌های ما توجه داشته باشند و روزی بیاید که آنچه که فکر می‌کنیم داریم را دیگر نداشته باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha