به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ روز گذشته سر انجام پس از ۳-۴ روز جنگ و جدل و پوششهای رسانههای و هواداری مختلف در خصوص ماجرای پر سرو صدای فسخ قرارداد علیرضا بیرانوند با پرسپولیس و مذاکراتی که در این میان با باشگاه استقلال داشت، تکلیف ماجرا با یک اتفاق قابل پیش بینی روشن شد و او با عقد قراردادی دو ساله مجدداً بازیکن پرسپولیس شد. جدایی چند روزه از پرسپولیس، چند جلسه مذاکره با استقلال و پوشش رسانهای وسیع این موضوع و در نهایت عقد قراردادی جدید و به احتمال زیاد با چندین میلیارد افزایش قیمت. اتفاقاتی که حاصل فشار افکار عمومی به باشگاه بود تبدیل و تبدیل به پایانی شیرین برای این بازیکن ملیپوش و البته تلخکامی برای هوادارانی بود که در این چند روزه با اخبار مختلف و ضد و نقیض احساساتشان به بازی گرفته شد.
فوتبال از آنجایی تبدیل به یک صنعت پولساز شد که رسانهها را به خودش جلب کرده و در نهایت به واسطه همین موضوع مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و مخاطب و متقاضی هم به دنبال خودش سرمایه و نگاه اقتصادی میآورد و سود بخش اعظمی از این آورده اقتصادی به جیب برندهایی میرود که تحت عنوان ستاره مورد اقبال و توجه عمومی قرار میگیرند و توانایی و مهارت بالایی که در این رشته ورزشی دارند شرایط مالی جالب توجهی برایشان رقم میزند. اگر امروز عربستان حاضر است ۵ برابر دستمزدی که رونالدو در دوران اوجش دریافت کرده بود را در ۳۸ سالگی و در پایان عمر فوتبالش به او بدهد این هزینه حاصل یک نگاه فنی نیست و بیشتر به جنبه تبلیغاتی این همکاری نگاه میشود.
نزدیک شدن این نگاه اقتصادی و غیر فنی به ایران از لحاظ جغرافیایی باعث شده زنگ خطر برای فوتبال ما خصوصاً دو باشگاه پرطرفدار و دولتی پایخت که پرطرفدارترین باشگاههای آسیا هستند به صدا در بیاید و به دنبال آن و بدون توجه به افزایش بی رویه نرخ ارز و مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها، قیمت بازیکنان با کیفیتی که بتوانند توانایی رقابت این دو باشگاه را حفظ کنند به شکل بی رویه بالا رفته و از قضا خود این دو باشگاه هم به عنوان قربانیان این قضیه در ماجرایی مشابه با آنچه در خصوص بیرانوند شاهد بودیم خودشان در داغ کردن آتش این تنور همراهی میکنند و اقدامات اشتباه آنها فضا را برای بازار گرمی و افزایش نرخ بازیکنان فراهم میکند و بدین ترتیب یک بازیکن میتواند با یک فسخ قرارداد و چند جلسه مذاکره با باشگاه دیگر در فاصله سه روز قرارداد جدیدی با ۳ برابر رقم قبلی به امضا برساند و وقتی چنین امکانی در اختیار او باشد چرا از آن استفاده نکند؟
ماجرا در این میان البته فقط رفتار اشتباه و قابل نقد بیرانوند نیست و نقد اصلی به فضای حاکم وارد است که چنین جو و امکانی را رقم زده است و علیرضا بیرانوند نه نخستین نفری است که پا در این فضای بالا بردن قیمت خودش شده و نه آخرین بازیکنی است که چنین اقدامی را برای بالا بردن قیمت خودش به چندین برابر انجام میدهد و موضوعی که جای تاسف دارد عبرت نگرفتن مخاطبان فوتبال از بال و پر دادن به بازیکنانی است که تعصب به پیراهن تیم را فقط در شعار فریاد میزنند و در عمل از بازی با احساسات آنها برای میلیاردهای اضافه ابایی ندارند.
قصد نکوهش نگاه اقتصادی بازیکنان به فضای موجود را نداریم و هر شخصی با هر مهارتی که دارد حقاش است به میزانی که مهارتش قابل فروش است آن را عرضه کند و بابتش پول پرداخت کند ولی این میزان بیتوجهی به ابعاد اجتماعی برخی از رفتارها صرفاً به خاطر منفعت اقتصادی حداقل باید مخاطب فوتبال را به این نتیجه برساند که احساسات خود را خرج بالا بردن قیمت این افراد نکند و اگر نگاه منفعت طلبانه در این میان توجیه پذیر است این نگاه باید از سوی مخاطبی که برخلاف بازیکن، منفعتی از دنبال کردن این رشته ورزشی از لحاظ مالی نمیبرد و حتی برایش هزینه هم میکند وجود داشته باشد.
باز جای شکرش باقی است که با عمومیت یافتن فضای مجازی و گسترش راههای ارتباطی مخاطب فوتبال با چهرههای مطرح، هزینه تصمیماتی مثل جابجایی بین دو باشگاه رقیب را تا حدی بالا برده که گرفتن تصمیمات این چنینی که ابعاد اجتماعی منفی در پی دارد را چند برابر کرده است و دیگر کمتر از دهههای گذشته شاهد چنین نقل و انتقالاتی هستیم که صرفاً پول و توجه رسانهای را به خود برانگیخته و از لحاظ فنی منفعت چندانی برای باشگاه مقصد و حتی خود بازیکن نداشته است. ماجرای بیرانوند درس عبرتی برای ما رسانهها و شما مخاطبین فوتبال است تا با دست خود به افزایش بیرویه قیمت حفظ یک بازیکن برای یک باشگاه مردمی نشویم و تا وقتی این فضا وجود دارد نمیتوانیم به رشد زیرساختهای ورزشی و عقب ماندن از کشورهای حاشیه خلیج فارس در توسعه سختافزاری فوتبال فکر کنیم. اینجاست که نباید برای ما سوال شود در آنجا چرا میزبانی جام جهانی و جام ملتهای آسیا رقم میخورد و ما با سو مدیریتی که از سطح کلان به پایین منتقل شده هنوز اندرخم یک کوچه هستیم.
نظر شما