به گزارش خبرنگار گروه ورزشی حیات؛ دربی پایتخت بدون شک مهمترین رویداد ورزشی ایران از لحاظ اهمیت آن برای مخاطب است و این بازی سنتی که با کمی اغراق میتوان گفت از گذشته دور، شهر تهران و خیلی دیگر از نقاط کشور را به دو دسته آبی و قرمز تقسیم میکرده، حتی در شرایط کنونی که خیلی از مردم دیگر اهمیت سابق را برای فوتبال قائل نیستند هم ارزش و تاثیرگذاری خودش را تا حد زیادی حفظ کرده و این را حتی از فریادهای خاموش سکوهای خالی از جمعیت ورزشگاه آزادی در دربی 99 هم میتوان متوجه شد.
معمولاً دربی به واسطه اهمیت بالایش برای هواداران فوتبال دیداری است که از چند ماه قبل خیلیها برای سر رسیدنش لحظه شماری میکنند و در کنار چند میلیون نفری که از گیرندهها به تماشای بازی مینشینند، خیلیها از قبل برنامه ریزی میکنند تا در موعد مقرر در ورزشگاه آزادی تهران حاضر باشند و این رویداد ورزشی را از نزدیک و کنار هم به نظاره بنشینند. دیدهایم و به یاد داریم که هر بار در گزارشهای تلویزیونی افراد زیادی از شهرهای دوردست و حتی خارج از ایران در روز بازی در تهران حاضر میشدند تا به استادیوم بروند و تعداد زیادی هم برای فرار از ترافیک و جا ماندن از مسیر و اتمام بلیت و پشت در ماندن، شب را کنار استادیوم به صبح میرساندند و همین موضوع باعث شد شهرداری تهران در مقطعی به فکر اسکان این نفرات باشد و برای آنها محل هایی برای استقرار تعبیه کند. در آن روزها شاید کسی فکرش را هم نمیکرد یک روز شاهد این باشیم که تصمیم گرفته شود دربی پایتخت بدون تماشاگر برگزار شود ولی زمان نشان میدهد هیچ چیز غیر ممکن نیست.
دربی 99 دربی خاصی بود که در شرایطی حساس برگزار میشد. اولین هفته بعد از جام جهانی و در شرایطی که استادیومها به تازگی و به تدریج با عبور از کرونا در حال باز شدن بود و از سوی دیگر ورود بانوان به استادیومها هم رفته رفته شکل قانونی به خود گرفته بود و بانوانی که سالها پشت درب بسته ورزشگاه حسرت دیدن مسابقات از نزدیک را داشتند، برای تجربه اولین حضورشان در دربی لحظه شماری میکردند، انتظاری که البته در دربی 99 برآورده نشد و حالا مجبورند چندین ماه صبر کنن تا به دربی برگشت برسند.
ماجرای حضور یا عدم حضور تماشاگران در دربی 99 هم پیچیده بود و صحبتهای ضد و نقیضی در این خصوص مطرح شد. مسئولان سازمان لیگ مرتباً میگفتند این تصمیم فراتر از فدراسیون فوتبال است و نهادهای دیگر در خصوصش تصمیم میگیرند ولی مصاحبه عجیب مهدی تاج مبنی بر اینکه بازی با حضور تماشاگران خواهد بود معادلات ذهنی را به هم زد. با وجود اینکه با هرکدام از همکاران و مسئولین صحبت میکردم همه میگفتند محال است در این شرایط جوی که حتی برگزاری خود دربی هم قطعی نیست، فدراسیون بتواند مجوز ورود بگیرد ولی همین مصاحبه تاج خیلی ها را به اشتباه انداخت و بدون پیگیری اخبار بعدی روز سه شنبه مقابل ورزشگاه آزادی حاضر شده بودند و با درب های بسته روبرو شدند.
در شرایطی که همه منتظر خبر لغو بازی بودند، خبر نهایی روی خروجی سایت های فدراسیون و سازمان لیگ قرار گرفت: دربی سه شنبه برگزار میشود ولی بدون حضور تماشاگران.
تجربه نشان میداد با وجود اعلام رسمی، باز هم هوادارانی آخرین تلاش خود را برای عبور از درب های ورزشگاه به کار میگیرند و در روز بازی به سمت ورزشگاه میروند و تصمیم گرفتم برای تهیه گزارشی در این خصوص راهی محل شوم.
ساعت نزدیک سه بود که از اتوبان شیخ فضل الله به سمت درب غربی ورزشگاه آزادی رفتیم. ترافیکی جلوی مسیر ورودی ورزشگاه شکل گرفته بود که به دلیل ایجاد گیت امنیتی بر سر راه ماشین ها بود. برخی ماشین ها از آن عبور میکردند و برخی دیگر هم اجازهاش را نمییافتند و بعد از دقایقی جر و بحث با ماموران مستقر محل را ترک میکردند. لحظه به لحظه این ترافیک سنگین تر میشد. خودمان را با ماشین از مسیر ورودی به مقابل درب ورزشگاه رساندیم و صف طویلی از اتومبیلها جلوی گیت ورودی به استادیوم بودند و مامورینی که چک میکردند چه کسی باید وارد شود و چه کسی را به مسیر خروجی راهنمایی کنند. خبرنگاران و عکاسان و تصویربرداران و ماموران امنیتی و عوامل اجرایی مسابقه کسانی بودند که با نشان دادن کارت اجازه ورود پیدا میکردند و سایرینی هم بودند که بعد از دقایقی جرو بحث با ماموران نا امید میشدند و به سمت مسیر خروجی میرفتند.
برخی همان حوالی پارک میکردند و منتظر بودند اوضاع خلوتتر شود و راهی برای ورود پیدا کنند. چندین اتوموبیل نیروی انتظامی مقابل درب ورزشگاه پار کرده بودند. از عکاس خواستم از تجمع اتومبیل ها و درب بسته ورزشگاه و صف ورودی به ورزشگاه تصاویری ثبت کند.
سمت ماشین رفتیم و دقایقی در ماشین منتظر ماندیم تا اینکه شخصی با ماشین پلیس آمد و در بلندگو از همه اشخاصی که با اتوموبیل آنجا پارک کرده بودند خواست تا محل را ترک کنند. قصد داشتیم کمی جلوتر پارک کنیم که بازهم سربازان مانع شدند و گفتند از محوطه به طور کامل خارج شوید. ناچارا ماشین را کنار اتوبان گذاشتیم و برگشتیم. در مسیر خروجی چند نفر با اتومبیل مستقر شده بودند و از اینکه اجازه ورود پیدا نکردند ناراحت بودند. وقتی فهمیدند من خبرنگار هستم خواستند به شکلی آنها را همراه خودم به داخل ورزشگاه ببرم ولی به آنها گفتم خودم هم قصد ورود به ورزشگاه را ندارم. با دو نفر از آن اشخاص مصاحبه کردم. یک نفرشان عنوان کرد مصاحبه مهدی تاج مبنی بر حضور تماشاگران او را به اشتباه انداخته و از شیراز به تهران آمده تا بازی را ببیند ولی حالا اجازه ورود پیدا نمیکند. شخص دیگری هم با علم به ممنوعیت حضور تماشاگران به محل ورزشگاه آمده بود. از او پرسیدم وقتی میدانستی راهت نمیدهند چرا آمدی؟ گفت: همیشه میگویند ممنوع است ولی معمولاً یک راهی برای ورود پیدا میکنیم. ولی این بار ظاهراً قضیه خیلی جدی است.
چند دقیقه همانجا صبر کردیم تا با سایر هواداران که به طرف مسیر خروجی راهنمایی شدند گفتگو کنیم ولی اکثراً با ماشین محل را ترک میکردند و حاضر نمیشدند برای گفتگو صبر کنند. پیاده به سمت درب استادیوم برگشتیم. ساعت حدود 15:30 بود، یعنی 2 ساعت به شروع بازی. محوطه ورزشگاه به واسطه اینکه نیروی انتظامی افراد را متفرق کرده بود خلوت شده بود. چند هوادار پیاده منتظر بودند تا شاید راهی برای ورود پیدا کنند.
اتوموبیلی قصد ورود داشت ولی ماموران درب ورودی مانعش شدند. کنار زد و مشغول برقراری تماس تلفنی شد. او را شناختم. عباس اسماعیل بیگی، رئیس کمیته مشوقین پرسپولیس بود که اجازه ورود پیدا نکرد. خطاب به شخص پشت تلفن با عصبانیت میگفت: هرچی لیدر استقلالی بود راه دادند داخل ولی گفتند عباس اسماعیل بیگی را حق ندارید راه بدهید. آخر این کارها یعنی چه؟
سمتش رفتم و درخواست مصاحبه کردم و استقبال کرد. گفت که مشکلی برای ورود ندارد و یک ناهماهنگی پیش آمده و حل میشود. به ممنوع کردن تماشاگران انتقاد داشت و عنوان کرد که میشد تدابیری اندیشید که نگرانی های موجود تا حد زیادی برطرف شود و بدون مشکل حداقل جمعیت محدودی به ورزشگاه بیایند. موقع گفتگو با او تماس گرفتند و گفتند میتواند به ورزشگاه برود. خداحافظی کرد و وارد شد.
دقایقی بعد جواد خیابانی هم آمد و وارد ورزشگاه شد و پشت سرش اتوبوس حامل بازیکنان پرسپولیس وارد شدند. ظاهراً دقایقی مقابل مسیر ورودی در ترافیک ایجاد شده گیر کرده بودند و باعث ناراحتی عوامل باشگاه شده بود. همین باعث شد ماموران در متفرق کردن هوادارانی که دنبال ورود به ورزشگاه بودند جدیتر شوند. وقتی دیدم محوطه ورزشگاه خلوت است و کسی نمیآید، به عکاس گفتم به سمت مسیر ورودی برویم آنجا اتوموبیل های زیادی هستند که میتوانیم از آنها گزارش بگیریم. سختگیری بیشتر شده بود و دیگر فقط کسانی که اجازه ورود به ورزشگاه داشتند را میگذاشتند به محوطه واردش و ترافیک محوطه استادیوم و درب ورودی به حاشیه اتوبان منتقل شده بود. ماشین های زیادی پشت گیت مانده بودند و صف طولانی ایجاد شده بود. سراغ چند نفری رفتم برای گفتگو. بیشترشان برای تماشای مسابقه نیامده بودند. تعدادی از آنها والدینی بودند که فرزندشان را برای کلاس ورزشی که در ورزشگاه آزادی بود آورده بودند و مشکل ورودی پیدا کردند و از وضعیت پیش آمده ناراحت بودند. اینکه چرا هماهنگی لازم برای پیش نیامدن چنین مشکلی صورت نگرفته است. سربازان از کسانی که قصد حضور در کلاس ورزشی داشتند خواستند از درب خانه کشتی وارد شوند و همین موضوع ناراحتی و اعتراض خیلی ها را که دیرشان شده بود به همراه داشت. در صف دو همکار دیدم که قصد ورود به ورزشگاه را داشتند.
یک پراید که دو سرنشین خانم داشت مقابل محوطه ورودی و پشت گیت پارک کرد و یکی از آنها که دختر جوانی بود پیاده شد و از لباسش مشخص بود طرفدار فوتبال و استقلال است و به سمت ماموران رفت و مشغول کلنجار رفتن با آنها شد. سمت راننده ماشین رفتم و پرسیدم: برای تماشای بازی آمدید؟ گفت من راننده اسنپ هستم و این خانم را اینجا آوردم. توضیح داد که به او گفته که اجازه ورود پیدا نمیکند ولی اصرار داشت بیاید. به آن دختر استقلالی نگاه کردم. داشت التماس ماموران میکرد که اجازه ورود به او بدهند. هرچقد برایش توضیح میدادند که ورود تماشاگر ممنوع است و اختیار این موضوع دست آنها نیست به خرجش نمیرفت. وقتی به نتیجه نرسید آمد کنار محوطه نشست روی جدول و خیلی ناراحت بود. سمتش رفتم و از او خواستم مصاحبه کند اما نشد. بعد از چند دقیقه دوباره سمت ماموران رفت و همچنان اصرار داشت وارد ورزشگاه شود ولی بازهم توفیقی حاصلش نشد. دوباره برگشت به فضای سبز کنار محوطه. بازهم سمتش رفتم و اصرار کردم مصاحبه کند. پرسید از کدام رسانه هستید و بعد گفت مثلا چه بگویم؟ وقتی راهم نمیدهند؟
در این میان اتوبوس استقلالی ها هم در ترافیک ورودی گیر کره بود و ماموران تلاش بیشتری در راهنمایی کردن اتوموبیلهای متفرقه به خارج از مسیر ورودی داشتند.
موقع برگشتن ترافیک شدیدی که گیت ورودی در اتوبان ایجاد کرده بود و شدیدتر از قبل شده بود را دیدم و تعدادی هوادار پیاده که قصد ورود داشتند و با مانع ماموران روبرو شده بودند. تصویری که وجود داشت برایم جدید و عجیب بود. همیشه درب ورزشگاه آزادی موقع دربی شکل دیگری بود. با دستفروشانی که کنار اتوبان پرچم و بوق میفروختند و هواداران زیادی که با علائم آبی و قرمز یک به یک وارد میشدند. دلم برای آن دوران تنگ شده است ولی به ناچار من هم مثل خیلی از علاقه مندان برای دیدن آن شور و استقبال همیشگی باید تا دربی برگشت صبر کنم. دربی بدون تماشاگر هیچ لطفی ندارد.
گزارش از: سعید رضی پور