کد خبر 129920
۲۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰

طالقانی "عالم عامل" و "روحانی خدمتگزار" از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب

طالقانی "عالم عامل" و "روحانی خدمتگزار" از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب

مرحوم آیت الله طالقانی از سال 1318 تا 1357 پیشتاز مبارزات سیاسی در میان روحانیون بود به طوری که اولین زندانی سیاسی روحانی لقب گرفت و دراین راستا امام خمینی (ره) بیان کردند که او یک "روحانی خدمتگزار" و "عالم عامل" بود ، عالمی که به درد مردم می رسید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حیات، سید محمود علایی طالقانی یکی از برجسته ترین شخصیت هایی است که در سال 1326 هجری قمری در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود ، وی قبل و بعد انقلاب در راه اسلام مبارزه و خدمت کرد. به گفته امام خمینی (ره) ویژگی بارز او: روحیه مقاومت و مخالفت با دستگاه ظلم بود که از عنفوان جوانی تا هنگامی که دار فانی را وداع گفت، انگیزه مخالفت با جباران و ستمکاران و چپاولگران در او وجود داشت. او هیچگاه از پای ننشست و در نتیجه چندین بار به زندان افتاد و به تعبیر امام خمینی (ره) او یک "روحانی خدمتگزار" و "عالم عامل" بود، عالمی که به درد مردم می رسید. در نهایت این روحانی و مبارز سیاسی در تاریخ 19 شهریور ماه 1358 دارفانی را وداع گفت.مهدی طالقانی فرزند مرحوم طالقانی در گفتگو با خبرنگار حیات به گزیده ای از زندگی این مبارز نستوه پرداخته که تفصیل آن به شرح ذیل است:*خانواده طالقانی ما ده خواهر و برادر هستییم ، خواهرانم مریم معلم بازنشسته، وحیده دکتر داروساز و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، اعظم فعال سیاسی و دو خواهر دوقلوی دیگر به نام های طیبه و طاهره هستند، برادر بزرگم حسین مهندس کشاورزی و ساکن طالقان است و ابوالحسن برادر دیگرم نیز با برادر کوچکم یک شرکت تجهیزات ژنراتوری دارند، بنده هم فعال سیاسی هستم و مجتبی برادر کوچکم نیز بعد از انقلاب به خارج از کشور رفت. *ازدواج مرحوم طالقانیمادر من در 14 سالگی با مرحوم طالقانی ازدواج کرد، نام او بتول تجریشی بود و از یک خانواده اهل شمیران بود که بعدها به نام بتول علایی فرد تغییر نام داد، مرحوم طالقانی همیشه چمدانی برای رفتن به زندان آماده داشت، مادرم هم همیشه در حال غذا درست کردن و بردن به زندان بود، پدرم هیچ وقت جلوی ساواک از خود ضعف نشان نمی داد، بازجوی ساواک ازغندی بارها از مرحوم طالقانی درخواست کرده بود که درخواست عفو بنویسد، زیرا ایشان بیماری داشتند و اگر مشکلی برایشان پیش می آمد، برای ساواک دردسر می شد، ولی مرحوم طالقانی همیشه می گفت که من درخواست نویس نیستم و زیربار این حرفها نمی روم، بنابراین سرانجام در آبان ماه 57 آزادش کردند .*سیره رفتاری طالقانی با فرزنداندر زمان فوت پدر، من 27 ساله بودم، ما در خانه تلویزیون و رادیو داشتیم و خانه ما جزو معدود خانه هایی بود که تلویزیون داشت، ما حتی به سینما می رفتیم و مرحوم طالقانی در این مسائل اصلاً به ما سخت نمی گرفت، ولی همیشه توصیه هایی داشت مبنی بر این که در زندگی راه و روش اخلاقی در همه زمینه ها را درپیش بگیریم.*دفاع از حجاب آغاز راه مبارزه در میان روحانیت، مرحوم طالقانی بیشترین سابقه مبارزاتی را داشت، او از سال 1318 تا 1357 در حال مبارزه بود و  او پیشتازتر از دیگر روحانیون و حضرت امام (ره) در مبارزه بود، اولین بازداشت مرحوم طالقانی در 1318 و به دلیل درگیری با ماموران بر سر مسئله حجاب یک خانم بود که ایشان دو سه ماه به زندان رفت، او نخستین زندانی سیاسی روحانی بود.*از کسبه خیابان استامبول تا دانشجویان پای منبر طالقانیپیوند شهید طالقانی با قشری خاص صحیح نیست، همه گروه ها و افراد جذب او می شدند، هنگامی که قبل و بعد از سال 1330 به همراه پدرم به مسجد هدایت می رفتیم، همه افرادی که برای سخنرانی او می آمدند از قشر دانشگاهی بودند، در ایام ماه مبارک رمضان نیز در این مسجد انجمن اسلامی مهندسین پای صحبت های مرحوم طالقانی می نشستند و حتی کسبه خیابان استامبول هم اعضای ثابت سخنرانی های او بودند، در آن سال ها در خیابان استامبول کافه ها فراوان بود و آقا عزیزی بود که سر یکی از پاساژها لوازم قمار می فروخت، در عین حال اذان که می گفتند پشت سر آقای طالقانی نماز میخواند و سخنرانی اش را گوش می داد، مرحوم طالقانی در رفت و آمد خیابان استامبول همیشه با مشکل روبرو می شد، افراد اکثرا حالت طبیعی نداشتند و عده ای تعجب می کردند که یک روحانی از وسط خیابان استانبول رد می شود.معمولاً تابستان ها مرحوم طالقانی به زادگاه خود می رفت، طالقان 84 روستا دارد و ایشان سعی می کرد به همه روستاها سر بزند، هر روستایی یک مسجد داشت ولی روحانی نداشتند، هر زمان به آنجا می رفت دستور می داد درب مساجد را باز کنند و سخنرانی داشت، با روستاییان صحبت می کرد و آنها را تشویق به انجام فعالیت های اجتماعی می کرد، مثلاً اگر می خواست حمامی بسازد، همه اهالی روستا را دعوت به مشارکت مالی می کرد، حتی هنگامی که به زابل و بافق کرمان در سال 1352 به مدت یک سال و نیم تبعید شده بودند. اهالی را جذب کرده و کتابخانه ای درست کرده بود.ایشان جذبه خاصی داشت، حتی نظامی های محافظش نیز بعد از مدتی آنچنان جذبش می شدند که رژیم تغییرشان می داد، بنابراین طالقانی را نمی توان منحصر به گروه یا جریان خاصی کرد. از ابتدای انقلاب تا کنون حرف های زیادی در خصوص مرحوم طالقانی گفته شده ولی من تاکنون کلام بدی نشنیدم و تا جایی که اطلاع دارم همه از او به نیکی یاد می کنند .*کسب اعتبار دلیل نزدیکی مجاهدین به طالقانیافرادی که مرحوم طالقانی را منحصر به جریان و احزاب سیاسی خاصی می دانند از این تقسیم بندی هدف دارند، برخی زمان ها این بحث پیش می آمد که آقای طالقانی از مجاهدین خلق حمایت می کرد، آن زمان مجاهدین خلق در سپاه پاسداران و جهاد سازندگی فعالیت داشتند و حتی در بیت امام خمینی (ره) نیز محبوبیت داشتند چون هنوز دست به اسلحه نبرده بودند، به غیر از مرحوم طالقانی شخصیت های بسیاری از سازمان مجاهدین حمایت می کردند ولی این مسئله را نسبت می دهند به مرحوم طالقانی تا محبوبیتش دچار خدشه شود، این گروه برای اعتبار بخشی خود را به مرحوم طالقانی نزدیک کرده بودند.یک زمان مرحوم طالقانی از این سازمان حمایت می کرد، بنیان گذاران آنها سعید محسن و بدیع زادگان و حنیف نژاد آدم های متدینی بودند، بعدها این گروه به انحراف کشیده شد، مرحوم طالقانی حتی سال 54 به دلیل دفاع از گروه های مسلح دستگیر شد، البته آقایان هاشمی رفسنجانی و آیت الله منتظری و مهدوی کنی نیز جزو دستگیر شدگان بودند، مرحوم طالقانی همیشه از کتک خوردن دوستانش هاشمی و منتظری عذاب می کشید، مرحوم طالقانی همیشه در برخورد با عوامل رژیم نگاهی از بالا داشت، آقای احمد نقل می کرد که یک روز در زندان اوین آقای منتظری حالش خوب نبود، خیلی اذیتش کرده بودند، سر سفره غذا تشنج کرد، هر چه گفتند یکی از بهداری بیاید توجه نکردند، تا این که آقای طالقانی گفتند بروید به رییس زندان بگویید طالقانی گفته، بعد رییس زندان و بقیه دست به سینه آمدند و منتظری را بلافاصله به بهداری بردند، طالقانی در راستای مبارزه قید جانش را زده بود. *حمایت طالقانی از مصدق و فداییان اسلاممرحوم طالقانی با شریعتی و مصدق بسیار رفیق بود، دولت دکتر مصدق را دولتی ملی می دانست، دکتر مصدق پسرش را در زمان حصر نزد مرحوم طالقانی فرستاد تا به نیابت از او به حج برود، مصدق در زادگاه خود احمد آباد مرتب روضه می گذاشت، مرحوم طالقانی به همراه گروه های جبهه ملی اول در ملی شدن صنعت نفت فعال بودند، حتی مرحوم طالقانی از طیف نواب صفوی به دلیل مبارزه با رژیم شاه حمایت می کرد، هر چند فداییان از مصدق دل خوشی نداشتند ولی مرحوم طالقانی در راستای مبارزه از آنها حمایت می کرد و بعد از پیروزی انقلاب در سخنرانی خود بر مزار مصدق از فداییان اسلام هم تقدیر کرد و آنها را پایه ملی شدن صنعت نفت دانست و در جهت همین حمایت ها از گروه های ملی نیز بین سال های 1332 تا 1342 به زندان افتاد.*اعتقاد امام خمینی (ره) به اندیشه مرحوم طالقانیمرحوم طالقانی سال1333 توسط آقای ثقفی پدر همسر امام خمینی (ره) با ایشان آشنا می شوند، هر دو در مدرسه فیضیه بودند و رفاقت عمیقی داشتند، من تصور می کنم امام خمینی (ره) به این مرحوم اعتقاد کامل داشت.در راستای اعتقاد امام (ره) به مرحوم طالقانی در بحث برپایی نماز جمعه، امام خمینی (ره) اعتقاد زیادی به نهادینه شدن نماز جمعه در آن برهه زمانی نداشتند ولی آقای طالقانی اصرار کرد و ایشان هم قبول می کند و آقای طالقانی درخواست حکم می کند ولی ایشان می گویند حضور طالقانی در نماز جمعه نیاز به حکم ندارد ، همه مردم خواهند آمد.*تاکید طالقانی بر شورایی شدن امور کشور بسیاری از مردم تصور می کردند نماز جمعه اوایل انقلاب نمی تواند بازتاب مناسبی داشته باشد، مرحوم طالقانی اعتقاد داشت که مشکلات مردم باید با خودشان مطرح شود و این مسئله را همیشه به دولت موقت توصیه می کرد و تا زمان فوت ، هفت نماز جمعه برگزار کرد، در اولین نماز جمعه ما تصور نمی کردیم این همه جمعیت بیاید، دانشگاه تهران پر از جمعیت بود، آقای حدادعادل تعریف می کرد ما از نرده دانشگاه بالا می رفتیم تا جایی را برای نماز پیدا کنیم. خانه مرحوم طالقانی از قبل انقلاب محل رجوع و گرفتاری های مردم بود .با ساواکی گرفته تا مردم کوچه بازار روزانه گفتگو می کرد و به فکر حل مشکلات مردم بود، او راه حل مشکلات را شورایی کردن نهادهای تصمیم گیری می دانست به نحوی که مردم در اداره کشور خود سهیم باشند، همانطور که در سخنرانی اخر خود می گوید " صدها بار گفتم مسئله شورا از ضروریات مسائل مملکت است، دولت هم حمایت کرد، امام هم دستور داد ولی برخی فکر می کنند شورا باشد چه اتفاقی خواهد افتاد و آنها چه کاره اند شما هیچ بروید دنبال کارتان" .*مهمترین اقدامات مرحوم طالقانیدر دهه 1320 پس از سرنگونی رضا خان آزادی نسبی در کشور به وجود آمد و گروه های چپ سیاسی سواستفاده یا حسن استفاده کردند و گروه های اسلامی را به عقب راندند، به همت مرحوم طالقانی و دوستانشان یک سری کارهای اجتماعی از آن پس انجام شد که به شرح ذیل است:- سال1318 دستگیری و زندان به علت دفاع از حجاب- سال 1320 تاسیس کانون اسلام و فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان- سال 1324 عضویت در اتحادیه مسلمین ایران و برگزیده شدن در این اتحادیه- آذر 1325 قیام علیه حکومت خودمختار پیشه روی - سال 1327 امام جماعت مسجد هدایت - سال 1330 کاند یدای مجلس هفدهم از زابل و باطل شدن صندوق رای- سال 1333 شرکت در کنگره ملت های مسلمان " موتمر الشعوب المسلمین " در کراچی - سال 1332 تا 1339 دوره ملی شدن صنعت نفت همکاری با نهضت مقاومت ملی ایران ، دستگیری و بازداشت به جرم مخفی کردن نواب صفوی و یارانش - آذر 1335 دستگیری و بازداشت به جرم حمایت از عبدالناصر در جنگ با اسراییل و انگلستان- سال 1338 سفر به اردن و تونس و حضور در کنگره دارلتقریب اسلامی و دیدار با شلتوط - سال 1339 عضویت در جبهه ملی دوم و شورای مرکزی - 29 تیر سال 1340 دستگیری و بازداشت به علت برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای سی تیر 1331- اردیبهشت 1340 مشارکت در تاسیس نهضت آزادی - 3بهمن 1341 دستگیری به علت مخالفت با انقلاب سفید شاه و ملت- شرکت در مراسم 15خرداد 1342 و سخنرانی های افشاگرانه علیه شاه - 5 تیر 1342 دستگیری و زندان و محکوم شدن به ده سال زندان- سال 1347 دستگیری و بازداشت- سال 1348 برگزاری مراسم عید فطر و جمع فطریه ها برای مردم بی خانمان فلسطین - سال 1349 دستگیری و بازداشت به جرم اعتراض به شهادت آیت الله سعیدی و محصور شدن در خانه به مدت یک سال - 29آذر 50 تبعید به زابل و بافق به مدت یک سال و نیم- دستگیری در سال 54 و آزادی در 8 آبان 57*خاطرات رهبر معظم انقلاب از مرحوم طالقانیرهبر معظم انقلاب خاطرات جالبی از پدرم داشتند و میفرمودند من هر وقت به تهران می آمدم، پیش آقای طالقانی می رفتم، آن چند ساعت آنچنان بر من می گذشت که زمان از دستم می رفت، یک بار هم به جلسه محاکمه پدرم در سال 42 رفته بودند و از برخورد مرحوم طالقانی با تمیسمارها می گفتند که ایشان وقتی روسای دادگاه نظامی می آمدند و همه باید بلند می شدند ولی ایشان نه تنها بلند نمی شد، بلکه به عصای خود تکیه می داد و خود را به چرت زدن می زد ولی من را که دید با این که روحانی جوانی بودم بغل کرد و بوسید و یک بار نیز کتابی به من دادند که ترجمه کنم .*تشییع پیکر بی سابقه مرحوم طالقانیروز وفات مرحوم طالقانی ، هفت صبح این خبر به مردم اعلام شد و تا ده صبح جمعیتی زیاد به بهشت زهرا رفتند به طوری که انجام مراسم تشییع امکان پذیر نبود و تصمیم گرفتند فردای آن روز وی را دفن کنند که در زمان گفتن لا اله الا الله مردم از گوشه و کنار آمدند و مراسم تشییعی برگزار شد که بی سابقه بود، زمانی که احمد جلالی همکار مرحوم طالقانی در برنامه قرآن در صحنه می خواست آیت الله خامنه ای را به غسالخانه بیاورد از جمعیت به سختی عبور کردند، مرحوم طالقانی در دل عامه مردم ایران جایگاهی مثبت و خوب داشت، شاید برخی افراد به دلیل این جایگاه و اقدامات پدرم به او غبطه می خوردند، به همین دلیل بحث حمایت او را از سازمان مجاهدین مطرح کردند، خدا انشاالله از سر تقصیرات آنها بگذرد، طالقانی حتی آنها را نیز دوست داشت.تهیه و تنظیم : فاطمه حاجی محمد علیانتهای پیام/     

برچسب‌ها