محمد رضا شهیدی_ امروز که به آخر برسد، کربلا خواهد شد در دشتی به نام شلمچه در عملیاتی که با رمز یا زهرا(س) استمرار شهادت را بسان غزلی ناب، "تضمین" خواهد کرد. امروز که به آخر برسد، همین امروز 18 دیماه 1365، کربلایی خواهیم شد در تاسی به مولایمان حسین که از دور دست، ما را به هل من ناصر کربلایی می کند. امروز که به آخر برسد، در نقطه رهایی کربلای 5 با نوادگان یزید، پنجه در پنجه خواهیم شد. امروز را بگو تقویم ها در خاطر داشته باشند که تجلیی از یوم الله است به سال 1365 هجری شمسی. فردا که خورشید دوباره برآید در شعاع انوار شهدا، زمین را جور دیگری خواهد دید، شبیه کربلا...
غلامرضا بنی اسدی_ باید نگاه ها را به دفاع مقدس برگرداند. راه این جا است، معدن این جاست. گنج این جا است با شناخت دفاع مقدس است که می شود به سوی فردای روشن، پل زد، در این ساحت مقدس است که می شود به بازیابی توان ها پرداخت. می شود به قدرت متراکمی رسید که توان جا به جایی کوه ها را هم داشته باشد. می توان از آدم ها ، شهروندانی در تراز سند چشم انداز ساخت و بر افق 1404 نشاند.
غلامرضا بنی اسدی_مطهرات، آب و آفتاب و اسلام و...هستند که رساله ها همه آن ها را نوشته اند. این در حوزه تکالیف فردی است اما در حوزه اجتماعی هم ما مطهراتی بزرگ داریم چون خون شهدا و مردم. ما ایران عزیز مان را، وجب به وجب، با خون شهیدان مان از لوث وجود دشمن، پاک کردیم.
محمد رضا شهیدی_نگران بود، نگران، مادر شهید روستای مان را می گویم. می گفت این شب ها خواب ندارم. این خبر های تلخ که می شنوم، بی قرارم می کند. می گفت: چه دارد اتفاق می افتد در کشور ؟ این هیاهو ها چیست که دارد به آسمان می رود؟ قصه امروز این خیابان ها چیست؟ بغض در صدایش می شکست و حرف می زد.
غلامرضا بنی اسدی_ این بار نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم. این بار نه حرف حق من است و نه حق تو که بگوییم ایثارگریم و مشی ایثار هم گذاشتن و گذشتن است. پا روی دهان ما نگذاشته اند که ببوسیم و بگذریم. حرف جان ما نیست که برای آبادانی جان، بر سر دست گیریم. نه، ماجرا فرق می کند، پس نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم. این بار محکم تر از همیشه می ایستیم.
پوریا بهرادکیان_ فرهنگ ایثار و شهادت از روز های آغازین شکل گیری نهضت حضرت روح الله (ره) در بستر اندیشه ملت ایران کاشته و در بیست و دو بهمن سال 1357 نهال نوپای انقلاب اسلامی ایران را به ثمر نشاند و زمستان ستم شاهی را به بهار آزادی و استقلال تبدیل کرد.
محمد رضا شهیدی_وقتی امام انقلاب، حضرت روح الله از جنگ حق و باطل گفت و آن را تمام ناشدنی خواند، دانستیم که جبهه عوض می شود، اما مبارزه ادامه دارد.
محمد رضا شهیدی_ جنگ که آغاز شد، دشمن که پا به خاک ما گذاشت، بوی گند چکمه هایش که در این سرزمین پیچید، همه برخاستیم. گفتیم وطن در خطر است. هرکس ایرانی بود برخاست؛ مسلمانان؛ صف در صف ایستادند تا از میهن و اعتقاد خویش دفاع کنند و از دیگر سو، ایرانیان دیگر، به هر دین و آئین هم خود را به معرکه رساندند تا بگویند در دفاع از وطن در کنار هم خواهند بود و چنین شد که در رزم جامه مدافعان وطن، تار و پودی هم از مسیحیت و یهود و زرتشت هم قوت افضای این جامه رزم بود.
غلامرضا بنی اسدی_ چند روز پیش که در جمع رزمندگان عزیز بودیم و بحث پیرامون بازخوانی عملیات کربلای۴ به میان آمد، سخن به زپایای این عملیات کشید و هر کس از زاویه ای نگاهی داشت و حرفی. من اما حرفم این بود که این عملیات نه تنها شکست نخورد که افق های بلند را پیش رپی ما گشود و پیروزی های بزرگ به دنبال داشت.
محمد رضا شهیدی_ امید، همراه رزمندگان ما بود حتی در سخت ترین شرایط. همزاد رزمندگان ما بود در همیشه زمان لذا "شکست" هرگز نمی توانست، در نگاه رزمنده ما بنشیند چه ما می دانستیم که انسان تسلیم شونده، بازنده است حتی اگر این تسلیم به ظاهر با " زنده " ماندن او همراه شود مگر اینکه این تسلیم در عین حفظ امید باشد که می تواند قفس شکن شود و حتی می تواند قفسی نو بسازد و بر حریم کسانی بگذارد که می خواستند او را مغلوب اراده خویش و تسلیم قدرت و استیلای خویش کنند.