حیات: برخی افراد هستند که فقط نباید در سالگرد زادن یا رفتن شان به آنان پرداخت. ابعادِ وجودی شان، چنان وجوه متمایزی دارد که در بسیاری از روز های تقویم می شود از آنان سراغ گرفت.
حیات: من برای این، جوابی در روز قیامت ندارم.
حیات:به کارگر به دیده احترام باید نگریست. دستی که به بوسه پیامبر خدا، تبرک یافته است می تواند به برکت آفرینی در جامعه هم همت کند.
حیات: فرهنگِ همه جانبه ای داریم که اگر زیست کردن بر محور آن را بیاموزیم، زندگی، جلوه های زیبای خود را به تماشا خواهد گذاشت چنان که در سخت ترین شرایط هم شاهد زادن، گشایش ها باشیم.
حیات: اسم سرهنگ را نمی دانم. در اینترنت هم سرچ کردم نیافتم نام پهلوانی را که در منطقه سیل زده، قامت، دوتا کرد تا پیرمردان و پیرزنان، از پشت او رکاب بسازند برای سوار شدن به کامیون. مهم هم نیست. او در لباس سربازی و با همین تعریف به جایگاهی می رسد که در سه دهه پیش، اسلافش بدان رسیدند.
حیات: بر یک قطعه از جغرافیا، زندگی می کنیم و سرنوشت مان مثل تار و پود قالی، در هم تنیده است. در همین جامعه زندگی می کنیم همه مان. شرایط مان هم شبیه هم است لذا اگر بپرسیم که واژه سخت را معنا کنید، می دانیم آیا؟
حیات: به باران می ماند، باران شهادت. جانبازی را می گویم. همان که "شهادتِ مستمر" اش می خوانند.
حیات: رنگ ها، پیغام بر پیام ها هستند. هر رنگی را معنایی است و هر مفهومی را هم با رنگ خاصی می توان نشان داد. مثلا سیادت را سبز نوشته اند. این رنگِ بشکوه، زیبا می نشیند در شرح آقایی و سیادتی که از نفس های رسول خدا ریشه می گیرد و در قامت آل رسول، تکثیر می شود و سوم شعبان، یک نوروز بهاری است برای تکثیر این حقیقت هماره شکوفا که با طلوع حسین، علیه السلام، دامن گستر می شود.
حیات: برخی حرکت های خودجوش و مردمی حرف ها، پیام ها ودرس های فراوانی دارد که تفکر و تامل در هر یک از انها میتواند تاثیر مثبت زیادی بر رفتارهای عملی ما بگذارد، برپایی موکب بر سر راه زائران کربلا و اربعین، از ان جمله است که جز پایگاه های ایثار و ازخودگذشتگی نمی توان نامی بر ان ها گذاشت.